brute
brute - بی رحم
noun - اسم
UK :
US :
مردی که ظالم، خشن و حساس نیست
ساده است و شامل هیچ واقعیت یا کیفیت دیگری نمی شود
مردی خشن و گاهی خشن
an animal especially a large one
یک حیوان، به خصوص یک حیوان بزرگ
نیروی بدنی یا قدرت زیاد
فردی که توهین آمیز و بی ادب و اغلب خشن است
بروت نیز حیوانی بزرگ و قوی است.
اگر کاری با زور وحشیانه انجام شود، با نیروی زیادی انجام می شود
به صورت سفید و ترس تیره در چشمانش نگاه کرد و احساس بی رحمی کرد.
او یک شوهر داشت، یک مرد وحشی قوی از R.A.F سابق. خلبانی که او را به اطراف کوبید.
a drunken brute
یک بی رحم مست
میلی یک شوهر داشت -- مردی که او را بداخلاق می کرد.
بدون توجه به اینکه او تغییر کرده بود - اگر واقعاً تغییر کرده بود - آن مرد زمانی یک آدم بی رحم سادیستی بود.
بنابراین با یک همدم مناسب بود که برای چهارمین تلاش با بی رحم مبارزه کردم.
او چرخید و فریاد زد: او را رها کن، بی رحم!
پدرش مست بود.
دوباره تولدم را فراموش کردی بی رحم!
an ugly brute
یک بی رحم زشت
ما، بر خلاف خنگهای خنگ، میتوانیم به تجربیات خود فکر کنیم.
این یک برگه امتحانی خشن بود.
دستانت را از من بردار، ای بی رحم!
سگ شما زشت و بی رحم است، اینطور نیست؟
مسن ترین فیل لنگ و بی رحم بود.
در پایان از زور وحشیانه برای بیرون راندن او استفاده کرد.
مورخان او را بهعنوان فردی بیرحم معرفی کردهاند که تنها به دلیل قدرت برتر سربازان پیروز شده است.
آنها مجبور بودند از زور وحشیانه استفاده کنند تا در را بکوبند.
bestial
حیوانی
beastly
وحشی
feral
فرین
animalistic
وحشیانه
ferine
خوک زدن
brutal
بی رحم
swinish
مادون انسانی
brutish
حیوان
subhuman
بی رحمانه
غیر انسانی
savage
خوک
brutelike
شریر
animalian
نئاندرتال
inhuman
تروگلودیتیک
کمتر از انسان
piggish
جانور مانند
inhumane
تروئید
wicked
تریومورفیک
neanderthal
زئومورفیک
troglodytic
زوئیک
نزولی
beastlike
اولیه
theroid
غیر اهلی
theriomorphic
جانورشناسی
zoomorphic
zoic
bearish
primitive
undomesticated
zoological
zoologic
gentle
ملایم
mild
خفیف
refined
تصفیه شده
ضعیف
peaceful
صلح آمیز
benign
خوش خیم
unaggressive
غیر تهاجمی
tender
مناقصه
peaceable
نوع
دلپذیر
pleasant
متمدن ایالات متحده
civilizedUS
خوشایند
congenial
دوست داشتنی
lovable
نرم
بخشنده
affable
مهربان
forgiving
محترم
kindhearted
قابل قبول
reverent
دلسوز
agreeable
غیر خشونت آمیز
compassionate
صلح جو
nonviolent
بردبار
sympathetic
ارام
pacific
بشاش
forbearing
فروتن
placid
خوش قلب
tenderhearted
meek
cheerful
demure
goodhearted
