advisory
advisory - مشاوره ای
adjective - صفت
UK :
US :
با هدف مشاوره دادن
اخطار یا اطلاعیه رسمی که اطلاعاتی در مورد یک وضعیت خطرناک می دهد
وجود داشته باشد تا نصیحت کند یا قصد نصیحت کردن دارد
a warning sent out by a government department a company or an official organization
یک هشدار ارسال شده توسط یک اداره دولتی، یک شرکت یا یک سازمان رسمی
giving advice
مشاوره دادن
یک اعلامیه رسمی که حاوی توصیه، اطلاعات یا هشدار است
مربوط به مشاوره دادن
اعلامیه یا هشدار رسمی
کمیسیون دریافتی معمولاً کمتر از مشاغل مشاوره ای و اختیاری است.
این وزارتخانه دیشب تاکید کرد که با آکاس در مقام مشاوره خود موافقت کرده است.
the Environmental Protection Advisory Committee
کمیته مشورتی حفاظت از محیط زیست
We hope our advisory group will help us clarify our responses to these and other questions during the consultative process.
ما امیدواریم که گروه مشاوره ما به ما کمک کند تا در طی فرآیند مشاوره پاسخ خود را به این سؤالات و سؤالات دیگر روشن کنیم.
The role of the ergonomist is essentially an advisory one.
نقش ارگونومیست اساساً یک نقش مشاوره است.
Just 15 percent of shows containing violence carried an advisory or content code at the beginning of the program.
فقط 15 درصد از نمایش های حاوی خشونت در ابتدای برنامه دارای کد مشاوره یا محتوایی بودند.
The current restructuring of the advisory service provides a timely opportunity to address some of these issues.
تجدید ساختار فعلی خدمات مشاوره فرصتی به موقع برای رسیدگی به برخی از این مسائل فراهم می کند.
آموزشگاه توسط یک سرویس مشاوره ذیصلاح بازدید می شود.
However the issues here will now need to be considered by governing bodies as well as advisory staff.
با این حال، مسائل اینجا اکنون باید توسط نهادهای حاکم و همچنین کارکنان مشاور در نظر گرفته شود.
an advisory committee/body/service
یک کمیته / بدن / خدمات مشورتی
خدمات مشاوره شغلی
او فقط در مقام مشاوره عمل می کرد.
او توسط رئیس جمهور به عنوان مشاور استخدام شده است.
weather/travel advisories
توصیه های آب و هوا / سفر
Television companies sometimes broadcast advisories before violent movies.
شرکتهای تلویزیونی گاهی پیش از فیلمهای خشن، توصیههایی را پخش میکنند.
آنها یک هیئت مشاوره علمی برای انتخاب پروژه های بزرگ برای مقابله راه اندازی کرده اند.
این توصیه ها از توصیه های صادر شده توسط کمیته مشورتی پیروی می کند.
He confirmed that he would be staying in an advisory capacity but not in his current role of chief executive.
او تایید کرد که در سمت مشاور باقی خواهد ماند، اما نه در نقش فعلی خود به عنوان مدیر اجرایی.
این شرکت خدمات مشاوره مالی خود را گسترش می دهد.
این توصیه حاوی اطلاعاتی در مورد نسخههای آسیبپذیر نرمافزار است.
advising
مشاوره دادن
consultative
مشورتی
counsellingUK
مشاوره انگلستان
helping
کمک
recommending
توصیه می کند
consulting
مشاوره
recommendatory
توصیه ای
advice-giving
نصیحت کردن
aiding
کمک کردن
assisting
پره ای
avuncular
مشاوره آمریکا
consultive
مرور
counselingUS
مشاوره ای
آموزنده
consultatory
instructive
اجرایی