alike
alike - یکسان
adverb - قید
UK :
US :
بسیار شبیه
به روشی مشابه
برای تأکید بر این موضوع استفاده می شود که منظور شما هم افراد، گروه ها یا چیزهایی است که به تازگی به آنها اشاره کرده اید
مشابه یکدیگر
پس از اشاره به دو گروه از افراد یا چیزها استفاده می شود تا نشان دهد که هر دو گروه شامل می شوند
مشابه؛ مانند یکدیگر
به همان اندازه؛ هر دو
equally; both
همانطور که بازار رایانه های شخصی به بلوغ رسید، سازندگان رایانه دریافتند که همه خریداران رایانه شخصی یکسان نیستند.
As the personal computer market matured, computer makers have realized that not all PC buyers are alike.
آلبوم خسته کننده است - همه آهنگ های آنها شبیه به هم هستند.
این دو خواننده هیچ صدایی شبیه هم ندارند.
به طور کلی، همه این شهرها شبیه هم بودند.
با شبیه شدن والدین، تعداد جهش ها افزایش یافت.
فکر می کنم من و مادرم از جهاتی بسیار شبیه هم هستیم.
شما بچه های مغز همه شبیه هم هستید، مرد.
می بینید که دانشکده های حقوق بیشتر شبیه هم هستند تا متفاوت.
همه شما وکلا شبیه هم هستید. شما فقط زیاد صحبت می کنید، چند دروغ می گویید و صورت حساب را می فرستید.
آنها سعی کردند با همه فرزندانشان یکسان رفتار کنند.
Good management benefits employers and employees alike.
مدیریت خوب برای کارفرمایان و کارمندان به طور یکسان مفید است.
بچه ها همه شبیه هم هستند.
دوقلوها حتی شبیه هم لباس می پوشند.
پدرم با همه ما یکسان رفتار می کرد.
دوستان و خانواده به طور یکسان از خبر مرگ او ناراحت شدند.
تو و پدرت خیلی شبیه هم نیستی.
او صدها نامه حمایتی از دوستان و غریبه ها دریافت کرد.
مشابه
پسندیدن
comparable
قابل مقایسه
corresponding
متناظر
matching
تطابق
parallel
موازی
equivalent
معادل
identical
همسان
analogous
خبرنگار
برابر
یکسان
هم خانواده
akin
مربوط
cognate
غیر قابل تشخیص
related
لباس فرم
indistinguishable
همینطور
شبیه
ditto
پیوند دادن
resembling
مانند
connate
تکراری
suchlike
قابل تعویض
duplicate
بستن
interchangeable
تمایز نیافته
resemblant
متناسب
چنین
undifferentiated
همگن
proportionate
خویشاوندی
زوج
homogeneous
kindred
ناهمسان
dissimilar
غیر مشابه
گوناگون، متنوع
بر خلاف
unakin
ناخوشایند
جداگانه، مجزا
متمایز
مقابل
disparate
مختلف
unalike
مشابه
contrasting
متضاد
distinguishable
قابل تشخیص
divergent
واگرا
heterogeneous
ناهمگون
contrary
مخالف
contrastive
متضاد شد
contrasted
ناسازگار
incompatible
درگیری
opposed
متناقض
clashing
گونه
conflicting
ناهماهنگ
variant
غیر صمیمی
antithetical
متفاوت است
mismatched
غیر مرتبط
inconsistent
ناهمخوان
discrepant
varying
unrelated
incongruous
discordant