all-round
all-round - دور تا دور
adjective - صفت
UK :
US :
در انجام بسیاری از کارهای مختلف خوب است
قبلاً می گفت که شما کیفیت یا تأثیر کلی چیزی را توصیف می کنید
از همه، برای همه، یا شامل همه
از هر نظر
قبلاً می گفتند که یک فرد دارای انواع مختلفی از مهارت ها و توانایی ها است
نمایش نیمه اول او یک استاد کلاس از بازی همه جانبه عقب بود.
حتی برخی از ماهیگیران مشهور و شناختهشده همهجانبه ماهیهای بزرگ هنوز نتوانستهاند آن را بشکنند.
DataEase امتیاز می گیرد زیرا قابلیت همه جانبه خوب را با سهولت استفاده واقعی ترکیب می کند.
در مورد اینکه لوی بازیکن همه جانبه بهتری است، اجازه دهید به آمار پایان سال خود برویم.
از طرف دیگر یک جعبه محافظت همه جانبه را ارائه می دهد.
an all-round education
یک آموزش همه جانبه
ما به رشد همه جانبه بچه ها نگاه می کنیم و فقط پیشرفت تحصیلی آنها نیست.
او یک بازیکن همه جانبه خوب است.
این یک تجارت وحشتناک بود.
روز خوبی بود.
کاهش آلودگی می تواند به نفع جامعه ما باشد.
او احساس می کرد که شب یک پیروزی در همه جا بوده است.
این مدل جدید نسبت به مدل قبلی بهبود یافته است.
She's a fantastic all-round sportswoman.
او یک ورزشکار فوق العاده همه جانبه است.
جامع
sweeping
وسیع
جهانی
گسترده
کامل
به طور کلی
شامل
inclusive
بطور گسترده
تمدید شده
extended
بزرگ
فراگیر - عمومی - کلی
expansive
همه جانبه
all-inclusive
سراسری
all-embracing
اطراف
wide-ranging
دور از دسترس
across-the-board
در مقیاس بزرگ
all-around
طیف گسترده ای
far-reaching
پتو
large-scale
عمومی
broad-spectrum
در سراسر هیئت مدیره
wide-reaching
عمده فروشی
در سراسر جهان
پر شده
جمع
بین المللی
wholesale
worldwide
thorough
محدود
restricted
محصور
خاص
dedicated
اختصاصی
minimal
حداقل
focusedUS
متمرکز ایالات متحده
یکبار مصرف
single-use
متمرکز در انگلستان
focussedUK
به صورت ویژه طراحی شده
specially designed