ambience
ambience - محیط
noun - اسم
UK :
US :
ویژگی ها و شخصیت یک مکان خاص و احساسی که اینها در شما ایجاد می کند
شخصیت یک مکان یا کیفیتی که به نظر می رسد
محیط به اندازه محصولی که می فروشید برای موفقیت یک تجارت مهم است.
فضایی از تنهایی درگیر در بیشتر آنها موج می زند.
This ambitious and cumbersome attraction was totally out of keeping with the Niagara ambience, but Barnett persisted.
این جاذبه جاه طلبانه و دست و پا گیر کاملاً با محیط نیاگارا سازگاری نداشت، اما بارنت پافشاری کرد.
They provided background music while people ate and talked, played cards, to give you a pleasant ambience.
آنها در حالی که مردم غذا میخوردند و صحبت میکردند، ورق بازی میکردند، موسیقی پسزمینه ارائه میکردند تا فضای دلپذیری به شما بدهند.
It has 10 floors, with elevators, and a musty, professional ambience.
دارای 10 طبقه، با آسانسور، و محیطی کپک زده و حرفه ای.
بعد از یک روز در دفتر، حتی من هم از فضای آرام لذت بردم.
Braitman and Ehrenzweig like having it where they live and feel its cooperative, relaxed ambience is very San Francisco.
Braitman و Ehrenzweig دوست دارند آن را در جایی که زندگی می کنند داشته باشند، و احساس می کنند که فضای همکاری و آرامش آن بسیار سانفرانسیسکو است.
The restaurant's ambience makes you feel you're sitting down to dinner in the dining room of an old friend.
فضای رستوران باعث می شود احساس کنید در اتاق غذاخوری یکی از دوستان قدیمی خود برای شام نشسته اید.
قیمت ها در Osteria خیلی بالا نیست و محیط روشن و دلپذیر است.
تنها تفاوت در محیط یک بیمارستان عربی قرن بیستم بود.
محیط میخانه نیز به همان اندازه مهم است.
Winnetka has that small-town ambience of tree-lined streets and a one-street shopping district that you can't find in suburbia.
Winnetka دارای فضای شهری کوچک با خیابانهای درختکاریشده و یک منطقه خرید در یک خیابان است که نمیتوانید در حومه شهر پیدا کنید.
محیط آرام شهر
نور کم برای محیط بیشتر
طرح رنگ ملایم محیطی آرامش بخش ایجاد می کند.
ساختمان جدید مطابق با فضای عمومی املاک است.
با وجود اینکه دوبلین شهری شلوغ است، فضای یک شهر روستایی را دارد.
The city’s ambience, particularly on the waterfront, is changing quickly.
محیط شهر، به ویژه در ساحل، به سرعت در حال تغییر است.
جو
احساس کنید
هوا
aura
هاله
شخصیت
complexion
رنگ چهره
flavourUK
طعم انگلستان
احساس؛ عقیده؛ گمان
حالت
کیفیت
روح
tenor
تنور
لحن
ambiance
محیط
احساس
تنظیمات
نگاه کن
milieu
توجه داشته باشید
خلق و خوی
temper
پس زمینه
backdrop
زمینه
اقلیم
عنصر
طعم ایالات متحده
flavorUS
قاب
بوی آمریکا
odorUS
odourUK
odourUK
ارتعاشات
vibes
عطر
ambient
aroma