apologize
apologize - عذر خواهی کردن
verb - فعل
UK :
US :
به کسی بگویید از اینکه کار اشتباهی انجام داده اید متاسفید
to tell someone that you are sorry for having done something that has caused problems or unhappiness for them
به کسی بگویید که از انجام کاری که باعث ایجاد مشکل یا ناراحتی برای او شده است متاسفید
به کسی بگویید که برای چیزی که باعث ناراحتی یا ناراحتی شده است متاسفید
سردبیران اشتباه را پذیرفتند و عذرخواهی کردند.
بهعنوان ضعفها، شکستها و شکافهای خود در c.v عذرخواهی نکنید. به سمت شما پرتاب می شوند.
نمی دونم چرا عذرخواهی کردم چون کار اشتباهی نکردم.
آیا عذرخواهی به یک صنعت در حال رشد تبدیل شده است؟
دیوید کاچینسکی گفت هیچ کس در مورد حوادثی مانند این صحبت نکرده یا عذرخواهی نکرده است.
من باید به خاطر رفتار پسرم عذرخواهی کنم -- او معمولاً اینقدر بداخلاق نیست.
او برای کند کردن سرعت او عذرخواهی کرد و دو بار به او توصیه کرد که او را ترک کند.
عذرخواهی می کنم، هرگز اینقدر طول نمی کشد.
فردریکسون خودش صحبت کرد و بالاخره مثل همیشه سرخ شد و عذرخواهی کرد و دوباره نشست.
او با عجله وارد هتل شد و بابت تاخیر زیاد عذرخواهی کرد.
ایالات متحده از بریتانیا به خاطر حادثه ای که جان 9 انگلیسی را گرفت، عذرخواهی کرده است.
اما هر سه جوان از داوی عذرخواهی می کنند.
We apologize to everyone else who has the slightest complaint or modification regarding the first annual Tucson Musicians Register.
ما از همه کسانی که کوچکترین شکایت یا تغییری در مورد اولین ثبت نام سالانه نوازندگان توسان دارند عذرخواهی می کنیم.
چرا باید عذرخواهی کنم؟
برو ازش عذرخواهی کن
او می خواست علناً از قربانیان خود عذرخواهی کند.
من می خواهم از طرف او به طور علنی از کسانی که آسیب دیده اند عذرخواهی کنم.
او به شدت از خانواده و کارکنانش عذرخواهی کرد.
بابت تاخیر زیاد در تحویل صمیمانه عذرخواهی می کنم.
بابت تاخیر در خروج این پرواز عذرخواهی می کنیم.
من فکر می کنم آقای پیترز باید عقب نشینی کند و بابت اظهاراتش عذرخواهی کند.
بابت هر گونه اظهارات توهین آمیزی که بیان کردم بی هیچ قید و شرطی عذرخواهی می کنم.
ما از مشتریان خود به دلیل ناراحتی ایجاد شده عذرخواهی می کنیم.
پیشاپیش بابت اشتباهات املایی عذرخواهی می کنم.
او از همکارانش عذرخواهی کرد.
من متواضعانه عذرخواهی می کنم
من باید عذرخواهی کنم که جلسه ما را در این زمان کوتاه لغو کردم.
باید معذرت خواهی کنم که زودتر به شما اطلاع ندادم.
من می خواهم از صمیم قلب برای هر گونه شرمندگی ایجاد شده عذرخواهی کنم.
از دیر آمدن عذرخواهی کرد.
رئیس این شرکت شخصاً بابت این حادثه دلخراش عذرخواهی کرد.
اگر کار شما را قطع کردم عذرخواهی می کنم.
I'm so/terribly/very sorry I'm late.
من خیلی / خیلی / خیلی متاسفم که دیر آمدم.
من عذر خواهی می کنم. من یک فنجان دیگر برای شما می آورم.
باید عذرخواهی کنم که شما را منتظر گذاشتم.
از طرف مدیریت پوزش می طلبیم.
ما می خواهیم ارائه دهیم/لطفا عذرخواهی ما را برای ناراحتی بپذیرید.
That's all right/OK.
همه چیز درست است/خوب.
No problem.
مشکلی نیست
نگرانش نباش
It's fine really.
خیلی خوبه واقعا
باید از ایزوبل به خاطر تاخیرم عذرخواهی کنم.
قطارها ممکن است با تأخیر مواجه شوند - برای هر گونه ناراحتی ایجاد شده عذرخواهی می کنیم.
او به شدت عذرخواهی کرد که مجبور شد ساعت 3.30 بعد از ظهر آنجا را ترک کند.
grovel
دمر خوابیدن
regret
پشیمان شدن. پشیمانی
crawl
خزیدن
ببخشید
beg forgiveness
التماس بخشش
ask forgiveness
طلب بخشش
beg pardon
اظهار پشیمانی
express regret
عذرخواهی کن
make an apology
پشیمان عمل کن
be apologetic
اعتراف به گناه
act contrite
عفو بخواه
admit guilt
پای فروتن بخور
ask pardon
خود را بهانه گیری
ابراز پشیمانی
excuse oneself
طلب بخشش کنید
express remorse
زانو بزن
بگو یکی متاسفم
التماس رحمت
خودت را بهانه کن
غرورت را ببلع
beg for mercy
بگو متاسفم
excuse yourself
عذرخواهی انگلستان
apologiseUK
defy
سرپیچی