applause
applause - تشویق و تمجید
noun - اسم
UK :
US :
the sound of many people hitting their hands together and shouting, to show that they have enjoyed something
صدای بسیاری از مردم که دستشان را به هم می زنند و فریاد می زنند تا نشان دهند از چیزی لذت برده اند
the sound of people clapping their hands repeatedly to show enjoyment or approval of something such as a performance or speech
صدای کف زدن مکرر مردم برای نشان دادن لذت یا تایید از چیزی مانند اجرا یا سخنرانی
the action or sound made by a number of people clapping their hands repeatedly to show their enjoyment or approval esp. of a performance or speech
کنش یا صدایی که توسط تعدادی از افراد که مکرراً دست خود را برای نشان دادن لذت یا تأیید خود میزنند، ایجاد میشود. از یک اجرا یا سخنرانی
However Judge Frossard has won the support of fellow justices and applause from a crime-weary public.
با این حال، قاضی فروسارد حمایت قضات همکار و تشویق مردمی خسته از جنایت را به دست آورده است.
جمعیت، که همیشه در حال افزایش است، در خنده و تشویق منفجر می شود.
وقتی خانواده مخملباف تعظیم کردند، تشویق بسیار شد.
حداقل می توان گفت، تشویق ها بی وقفه آمدند.
وقتی اعضای گروه به روی صحنه دویدند تشویق شدیدی شنیده شد.
His abusive father routine earned him a spontaneous burst of applause, his voice booming to the rafters.
روال بد رفتاری پدرش باعث شد تا او یک کف زدن ناگهانی را به همراه داشته باشد و صدایش به گوشه خروارها برسد.
وعده این نامزد مبنی بر بهبود مدارس دولتی با تشویق شدیدی همراه شد.
This was not a collection that sparked shouts, cheers or even an occasional burst of polite applause.
این مجموعه ای نبود که فریادها، تشویق ها یا حتی گهگاهی تشویق های مودبانه را برانگیزد.
تشویق های مداومی که بعد از آن انجام شد نشان داد که آنها ممکن است به خواسته خود برسند.
رهبر ارکستر منتظر بود تا کف زدن ها خاموش شود و شروع به کار ارکستر کند.
فریادهای اعتراض در کف زدن های رعد و برق گم می شود و سپس سکوت فرود می آید.
او را تشویق کنید!
حضار با تشویق های هیجان انگیز شکست خوردند.
صدای تشویق در سراسر سالن پیچید.
او صحنه را با تشویق شدید ترک کرد.
تشویق های وحشیانه با این سخنان روبرو شد.
این سخنرانی با تشویق شدید همراه شد.
با تشویق های خاموش، یک پرچم کوچک بر فراز ساختمان برافراشته شد.
او عقب ایستاد و تشویق جمعیت را تایید کرد.
با بسته شدن پرده، تشویق ها فروکش کرد.
صدای تشویق بلندگو به گوش رسید.
این سخنان تشویق حضار را به همراه داشت.
او شایسته احترام و تشویق همکارانش است.
سخنرانی او با تشویق شدید (= دریافت) مواجه شد.
So let's have a round of applause, please for (= please applaud) a very talented young lady who is going to sing for us.
پس بیایید یک دور تشویق کنیم، برای (= لطفاً کف بزنید) یک خانم جوان بسیار با استعداد که قرار است برای ما آواز بخواند.
ovation
تشویق
handclapping
دست زدن
plaudits
ستایش ها
cheering
تشویق کردن
cheer
خلیج ها
bays
به سلامتی
cheers
کف زدن
clapping
ریوها
raves
براووس
bravos
انکور می کند
encores
دست
هورها
hurrahs
ریشه زایی
rooting
سوت می زند
whistles
سوت زدن
whistling
دست بزرگ
standing ovation
دور تشویق
hand-clapping
تماس های پرده ای
نشان دادن قدردانی
پایین آوردن خانه
curtain calls
استقبال رعد و برق
دست زدن آهسته
صدای کف زدن
handclap
دست زدن گلف
clap
thunderous reception
slow handclap
burst of applause
golf clap
booing
هو کردن
hissing
خش خش
انتقاد
jeering
تمسخر
سکوت
disapproval
رد
boo
بو
derision
catcalls
mockery
هق هق
catcalls
محکومیت
ridicule
سو استفاده کردن
heckling
جیبز
condemnation
سرزنش کردن
انسداد
jeers
بار
jibes
جلوگیری
بررسی
obstruction
ناراحتی
encumbrance
طعنه
prevention
اذیت کردن
هکتورینگ
jeer
جیب
unhappiness
هیس
taunt
داد زدن
sneer
teasing
scoffing
hectoring
jibe
hiss
shouting
