astounding
astounding - حیرت انگیز
adjective - صفت
UK :
US :
آنقدر شگفتانگیز که باورش تقریبا غیرممکن است
very surprising or shocking
بسیار شگفت انگیز یا تکان دهنده
Webster's try midway through the first half was well-taken coming on the end of an astounding burst by prop Huw Williams-Jones.
تلاش وبستر در اواسط نیمه اول به خوبی انجام شد که در پایان یک انفجار حیرت انگیز توسط مدافع هوو ویلیامز جونز انجام شد.
Their madness gives them superhuman strength and resilience, and they fight with astounding fury and determination.
جنون آنها به آنها قدرت و انعطاف پذیری فوق بشری می دهد و آنها با خشم و عزم شگفت انگیزی می جنگند.
اما کریستوفر پس از بهبودی خیره کننده، دیشب با خوشحالی در بیمارستان بازی می کرد.
یکی از آنها کلیساهای سنگی حیرتانگیز را در لالیبلا ساخت.
But if you swim only during the day you will hardly ever see the organisms that have created this astounding scene.
اما اگر فقط در طول روز شنا کنید، به سختی می توانید موجوداتی را ببینید که این صحنه شگفت انگیز را خلق کرده اند.
پسر با سرعتی خیره کننده بازویش را بیرون انداخت و صورت او را لمس کرد.
کوئینسی به عنوان یک نقاش موفقیت خیره کننده ای داشته است.
قله پوشیده از برف، با ارتفاع 2642 متر، مناظر شگفت انگیزی را ارائه می دهد.
رشد خیره کننده 20 درصدی در فروش وجود داشت.
The performance was an astounding success.
اجرا یک موفقیت خیره کننده بود.
آنها می توانند شاهکارهای ریاضی شگفت انگیزی را در چند ثانیه انجام دهند.
an astounding fact/decision/revelation
یک واقعیت / تصمیم / مکاشفه حیرت انگیز
an astounding (= very great) victory/achievement/success
یک پیروزی/دستاورد/موفقیت خیره کننده (= بسیار بزرگ).
astonishing
عجیب
شگفت آور
shocking
تکان دهنده
حیرت آور
stunning
خیره کننده
startling
گیج کننده
stupefying
تکان دادن
jolting
مبهوت کننده
flabbergasting
متحیر
dumbfounding
متلاطم
jarring
چشم انداز
blindsiding
چشم باز کردن
dumfounding
فک انداختن
eye-opening
سرسام آور
jaw-dropping
خارق العاده
staggering
قابل توجه
غیر منتظره
خردکننده
unexpected
پیش بینی نشده
overwhelming
باور نکردنی
unforeseen
ناگهانی
غیر قابل پیش بینی
قابل توجه، برجسته، موثر
unpredictable
ناراحت کننده
unanticipated
مزاحم
unpredicted
striking
bewildering
unsettling
unbelievable
disturbing
unsurprising
جای تعجب نیست
expected
انتظار می رود
foreseeable
قابل پیش بینی
predictable
اجتناب ناپذیر
inevitable
قابل درک
understandable
پیش بینی شده است
anticipated
منطقی
logical
محتمل
probable
واضح
پیش بینی کرد
predicted
احتمال دارد
پیش بینی
forecast
طبیعی
در انتظار
foreseen
قابل انتظار
plausible
فقط قابل انتظار
awaited
غیر منتظره نیست
همتراز برای دوره
چیزی که انتظار می رود
not unexpected
روی کارت ها
معمولی
تکان دهنده
آرامش بخش
غیر اصلی
قابل محاسبه
unshocking
comforting
habitual
unoriginal
calculable