autism

base info - اطلاعات اولیه

autism - اوتیسم

noun - اسم

/ˈɔːtɪzəm/

UK :

/ˈɔːtɪzəm/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [autism] در گوگل
description - توضیح
  • a mental disorder (=problem) that makes people unable to communicate properly or to form relationships


    یک اختلال روانی (=مشکل) که باعث می شود افراد نتوانند به درستی ارتباط برقرار کنند یا روابط برقرار کنند


  • یک بیماری مغزی که بر رشد مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی تأثیر می‌گذارد به گونه‌ای که می‌تواند شدید یا خفیف باشد و می‌تواند رفتار و علایق یک فرد را با افراد بدون این بیماری متفاوت کند.

  • a condition that starts in young children and causes behavior that is unusually centered on the self while limiting development of social and communication skills


    وضعیتی که در کودکان خردسال شروع می‌شود و باعث رفتاری می‌شود که به طور غیرعادی بر روی خود متمرکز است و در عین حال رشد مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی را محدود می‌کند.

  • But there are still many types of handicap - such as autism - about which little is known.


    اما هنوز انواع بسیاری از معلولیت ها - مانند اوتیسم - وجود دارد که اطلاعات کمی در مورد آنها وجود دارد.

  • The National Autistic Society will now operate a phone line for families in the region affected by autism.


    انجمن ملی اوتیسم از این پس خط تلفنی را برای خانواده های در منطقه آسیب دیده از اوتیسم راه اندازی خواهد کرد.

  • Parents demanded the single jabs because of fears that the combined vaccine could cause autism and bowel disease.


    والدین به دلیل ترس از اینکه واکسن ترکیبی می تواند باعث اوتیسم و ​​بیماری روده شود، خواستار تزریق تکی شدند.

  • Among them are speech sight hearing autism, Down syndrome and traumatic injuries.


    از جمله آنها می توان به گفتار، بینایی، شنوایی، اوتیسم، سندرم داون و آسیب های تروماتیک اشاره کرد.

  • The causes of autism are unknown.


    علل اوتیسم ناشناخته است.

  • Others would simply sit there stunned, looking as though they were suffering from severe autism.


    دیگران به سادگی حیرت زده آنجا می نشستند و به نظر می رسیدند که از اوتیسم شدید رنج می برند.

  • Its students have Down syndrome, autism and mental illness.


    دانش آموزان این دانشگاه دارای سندرم داون، اوتیسم و ​​بیماری روانی هستند.

  • Misc. kids. health covered everything from circumcision to premature gray hair to autism.


    متفرقه بچه ها سلامتی همه چیز از ختنه گرفته تا سفیدی زودرس مو و اوتیسم را پوشش می دهد.

example - مثال
  • Her son was diagnosed with autism at the age of three.


    پسرش در سه سالگی به اوتیسم مبتلا شد.

  • Autism is not a medical condition with a cure, but autistic people may need help with certain things.


    اوتیسم یک وضعیت پزشکی با درمان نیست، اما افراد اوتیستیک ممکن است برای موارد خاصی به کمک نیاز داشته باشند.

  • She works with autistic children.


    او با کودکان اوتیستیک کار می کند.

synonyms - مترادف
  • autistic spectrum


    طیف اوتیسم

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

apostasy

لغت پیشنهادی

germane

لغت پیشنهادی

asthmatically