boyhood
boyhood - کودکی
noun - اسم
UK :
US :
دوران زندگی یک مرد وقتی پسر است
دوره ای که فرد پسر است و هنوز مرد نشده است یا حالت پسر بودن
زمانی که کسی پسر بود
اما این یک شکست موقت بود که او را مصمم تر برای رسیدن به رویای دوران کودکی اش کرد.
From a lonely boyhood to being left for dead in some alley, he had never looked to others for strength.
از دوران کودکی تنهایی تا مرده شدن در کوچه ای، او هرگز به دنبال قدرت به دیگران نبوده است.
همه چیز همان طور به نظر می رسد که در دوران پسری من به نظر می رسید، زمانی که برای تابستان از مدرسه برگشتم.
در عوض میخواستند خاطرات دوران کودکیام را به من عرضه کنند.
Never again would classrooms and indeed whole schools in the West Riding be the bleak, barren places of my boyhood.
دیگر هرگز کلاسهای درس و در واقع کل مدارس در وست رایدینگ مکانهای تاریک و بایر دوران کودکی من نبودند.
من کودکی ام را در مزرعه ای در ایندیانا گذراندم.
هات اسپرینگز به این خود می بالد که خانه دوران کودکی کلینتون و روستای هوپ زادگاه او بوده است.
Surreptitious observation had been a habit of his since boyhood, practiced first on wildlife and then on women.
مشاهدات مخفیانه از دوران کودکی عادت او بود که ابتدا روی حیات وحش و سپس روی زنان انجام می شد.
آیا استارک از ابتدا میدانست که داستان دوران کودکی در بالای ایالت یک اختراع است؟
boyhood days/memories/friends
روزهای کودکی / خاطرات / دوستان
او بیشتر دوران کودکی خود را با پدربزرگ و مادربزرگش گذراند.
تمام قهرمانان دوران کودکی او فوتبالیست بودند.
دوران پسری بسیار شادی داشتم.
گذار از دوران پسری به مردانگی می تواند یک دوره گیج کننده باشد.
این جاه طلبی/رویای کودکی او بود که کارگردان سینما شود.
جیمز باند قهرمان دوران کودکی من بود.
بیشتر دوران کودکی او در اروپا سپری شد.
adolescence
بلوغ
دوران کودکی
teens
نوجوانان
جوانان
early years
سال های اول
juniority
خردسالی
schoolboy days
روزهای دانش آموزی
young manhood
جوانی
juvenescence
دخترانه
girlhood
دوران نوزادی
infancy
نوجوانی
juvenility
فصل بهار
puberty
قبل از بلوغ
springtime
نابالغی
prepubescence
دوران شیرخوارگی
immaturity
دانش آموز
infanthood
روزهای مدرسه
pupilage
عدم سن
schooldays
کودکی
nonage
اقلیت
babyhood
تربیت
گهواره
upbringing
سن حساس
cradle
اوایل زندگی
tender age
سال های نوجوانی
بزرگسالی جوان
teenage years
روزهای اول
young adulthood
بهار زندگی
early days
پیش از نوجوانی
pre-teens
