browbeat
browbeat - ضربان ابرو
verb - فعل
UK :
US :
تلاش برای وادار کردن کسی به انجام کاری، به خصوص به روشی تهدیدآمیز
to try to force someone to do something by threatening them or persuading them forcefully and unfairly
تلاش برای وادار کردن کسی به انجام کاری با تهدید یا متقاعد کردن او به زور و ناعادلانه
درخواست یا درخواست مداوم از کسی که کاری انجام دهد
And his bottom-of-the-table Forest side looked similarly browbeaten after slipping to their ninth defeat of the season.
و تیم ته جدولی او، فارست، پس از شکست در نهمین شکست فصل خود، به طور مشابهی مغلوب به نظر می رسید.
Hence, the commander had to beg, cajole, and browbeat authorities of three nations to get what he needed.
از این رو، فرمانده مجبور بود برای به دست آوردن آنچه مورد نیازش بود، التماس کند، ناسزا بگوید و از مقامات سه کشور کتک بزند.
For a few moments she felt nineteen again unsure and nervous easily browbeaten because she had very little self-confidence.
برای چند لحظه او دوباره احساس نوزده سالگی کرد، نامطمئن و عصبی بود، به راحتی ابروهایش کتک خورد زیرا اعتماد به نفس بسیار کمی داشت.
اما او به او اجازه نمی داد او را کتک بزند.
After all what sort of conspiracy is it when the victim has to browbeat his supposed aggressors into taking part?
به هر حال، وقتی قربانی مجبور است متجاوزان فرضی خود را برای شرکت در آن کتک بزند، چه نوع توطئه ای است؟
من واقعاً نمیخواستم این سخنرانی را انجام دهم - توسط همکارانم مورد ضرب و شتم قرار گرفتم.
The miners were browbeaten into working in a part of the mine that the company knew to be dangerous.
معدنچیان برای کار در بخشی از معدن که شرکت می دانست خطرناک است مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
فروشنده سعی کرد مرا کتک بزند اما نشد.
درست زمانی که ما در حال حرکت بودیم، او به کشتی ملحق شده بود.
تنها راه این بود که آنها را کتک بزنیم.
و مردی که بیشتر التماس کردن، فحش دادن و کتک زدن را انجام داد، جوزف آلسپ بود.
Clausen has been known to browbeat witnesses.
کلاوزن به شهود کتک کاری معروف است.
آنها با قبول این پیشنهاد مخالفت کردند.
شاهد تحت بازجویی متقابل مورد ضرب و شتم قرار می گرفت.
هیچ راهی وجود نداشت که این مرد او را کتک بزند.
با ساعتهای کاری بیشتر از آنچه میخواهید غافل نشوید.
او اعتراض کرد که مک دونالد در حال کتک زدن شاهد بود.
تهدید کند
bully
گردن کلفت
intimidate
ترساندن
coerce
اجبار
dragoon
اژدها
pressuriseUK
فشار انگلستان
pressurizeUS
تحت فشار ایالات متحده
bulldoze
بولدوزه
گاو
hector
هکتور
badger
گورکن
bogart
بوگارت
domineer
سلطه گر
compel
مجبور کردن
persecute
آزار و اذیت
فشار
blackjack
بلک جک
bullyrag
بولراگ
زور
goad
خوب
harass
آزار دادن
harry
هری
hound
سگ شکاری
mau-mau
مائو مائو
menace
تهدید
nag
نق زدن
strong-arm
بازوی قوی
terroriseUK
terroriseUK
terrorizeUS
ایالات متحده را به وحشت انداختن
bluster
غوغا کردن
frighten
lure
طعمه
tempt
دچار وسوسه کردن
beguile
فریب دادن
coax
متقاعد کننده
entice
چاپلوس کردن
flatter
مانور ایالات متحده
maneuverUS
مانور انگلستان
manoeuvreUK
از راه بدر کردن
seduce
کمک
کمک کند
تقویت
boost
cajole
cajole
تعریف و تمجید
compliment
سرکشی کردن
متقاعد کردن
inveigle
ستایش
شیرین صحبت کردن
praise
چرخ
sweet-talk
تنها گذاشتن
wheedle
لطفا
حمایت کردن
تشويق كردن
آرام کردن
خوشحال کردن
assuage
ساختن