converter

base info - اطلاعات اولیه

converter - مبدل

noun - اسم

/kənˈvɜːrtər/

UK :

/kənˈvɜːtə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [converter] در گوگل
description - توضیح

  • تجهيزاتي كه شكل چيزي را تغيير مي دهد، به ويژه به اين ترتيب كه بتوان راحت تر از آن استفاده كرد


  • ماشین یا وسیله ای که چیزی را به شکل دیگری تغییر می دهد

  • Cable TV subscribers get a converter that unscrambles the pictures.


    مشترکین تلویزیون کابلی مبدلی دریافت می‌کنند که تصاویر را از هم جدا می‌کند.


  • ما نگران خرید یک تلویزیون جدید یا حداقل یک جعبه مبدل برای دستگاه فعلی خود هستیم.


  • مردم باید یک تلویزیون دیجیتال جدید یا یک جعبه مبدل بخرند تا با دستگاه قدیمی خود استفاده کنند.

  • It will also be possible to buy converter boxes, estimated to cost $ 200.


    همچنین امکان خرید جعبه های مبدل با قیمت 200 دلار وجود دارد.

  • Presently, the V-chip sits in a set-top box akin to a cable converter.


    در حال حاضر، تراشه V در یک ست تاپ باکس شبیه به مبدل کابلی قرار دارد.

  • Anoraks will remember the McLaren went faster but that was without power-sapping catalytic converters.


    Anoraks به یاد می آورد که مک لارن سریعتر حرکت کرد اما این کار بدون مبدل های کاتالیزوری کم مصرف بود.

  • Examples used to illustrate the theme included photographic film and a sectioned catalytic converter.


    نمونه های مورد استفاده برای نشان دادن موضوع شامل فیلم عکاسی و مبدل کاتالیزوری مقطعی است.

  • In addition to better economy diesel cars use cheaper fuel and are no less environmentally-friendly than petrol-engined models fitted with catalytic converters.


    علاوه بر اقتصاد بهتر، خودروهای دیزلی از سوخت ارزان‌تری استفاده می‌کنند و نسبت به مدل‌های بنزینی مجهز به مبدل‌های کاتالیزوری، سازگار با محیط‌زیست نیستند.

  • Well unless there is some kind of converter that I can get.


    خوب، مگر اینکه نوعی مبدل وجود داشته باشد که بتوانم آن را تهیه کنم.

example - مثال
  • a catalytic converter


    یک مبدل کاتالیزوری

synonyms - مترادف
  • evangelist


    مبشر

  • missionary


    مبلغ

  • preacher


    واعظ

  • proselytiserUK


    prolytiserUK

  • proselytizerUS


    تبلیغ کننده آمریکا


  • وزیر

  • campaigner


    مبارز

  • crusader


    جنگجوی صلیبی

  • propagandist


    احیاگر

  • revivalist


    مبشر تلویزیونی

  • televangelist


    کشیش

  • pastor


    انجیل

  • gospeller


    روحانی

  • clergyman


    بانوی روحانی

  • clergywoman


    انجیل کننده

  • gospeler


    سوار مدار

  • circuit rider


    معلم دینی


  • واعظ تلویزیون

  • television evangelist


    رسول

  • television preacher


    مروج

  • TV evangelist


    معلم

  • apostle


    قاصد

  • promoter


    روحانیت


  • پیام رسان

  • herald


    قهرمان

  • clergy


  • messenger


  • clergyperson


  • missioner




antonyms - متضاد
  • catechumen


    کاتچومن


  • تبدیل

  • neophyte


    کاراموز

  • novice


    تازه کار

  • novitiate


    تازه کار کردن

  • proselyte


    مسیحی

  • new believer


    تازه ایماندار

لغت پیشنهادی

soar

لغت پیشنهادی

notary

لغت پیشنهادی

kitchen