outbreak

base info - اطلاعات اولیه

outbreak - شیوع

noun - اسم

/ˈaʊtbreɪk/

UK :

/ˈaʊtbreɪk/

US :

family - خانواده
break
زنگ تفريح
breakage
شکستگی
breakable
شکستنی
unbreakable
نشکن، شکست ناپذیر
broken
شکسته شده
unbroken
ناشکسته
google image
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [outbreak] در گوگل
description - توضیح
  • if there is an outbreak of fighting or disease in an area it suddenly starts to happen


    اگر در یک منطقه درگیری یا بیماری شیوع پیدا کند، ناگهان شروع به وقوع می کند


  • زمانی که ناگهان چیزی شروع می شود، به خصوص یک بیماری یا چیز خطرناک یا ناخوشایند دیگری


  • ظاهر شدن ناگهانی چیزی، به ویژه بیماری یا چیز خطرناک یا ناخوشایند دیگری

  • By 1946 the worst epidemic of poliomyelitis since the 1916 outbreak gripped the United States.


    تا سال 1946، بدترین اپیدمی فلج اطفال از زمان شیوع سال 1916، ایالات متحده را فرا گرفت.

  • Doctors are very concerned about an outbreak of tuberculosis in an East London School.


    پزشکان در مورد شیوع بیماری سل در مدرسه ای در شرق لندن بسیار نگران هستند.

  • There's been an outbreak of food poisoning at the hotel.


    یک شیوع مسمومیت غذایی در هتل رخ داده است.

  • Then there was a spread of relief an outbreak of joy a contagion of exuberance.


    سپس گسترش آرامش، طغیان شادی، سرایت شور و نشاط وجود داشت.

  • Thousands of people died as the result of this latest cholera outbreak.


    هزاران نفر در نتیجه این شیوع اخیر وبا جان خود را از دست دادند.

  • In the years after the first outbreak in the United States, polio was given little attention.


    در سال‌های پس از شیوع اول در ایالات متحده، فلج اطفال مورد توجه کمی قرار گرفت.

  • Henry held Richard responsible for this further outbreak, which was in flagrant defiance of his recent ban.


    هنری ریچارد را مسئول این شیوع بیشتر دانست که در مخالفت آشکار با ممنوعیت اخیر او بود.

  • In the last great outbreak in 1911,32,000 infants died of diarrhoea and the infant mortality rate climbed to 130.


    در آخرین شیوع بزرگ در سال 1911، 32000 نوزاد بر اثر اسهال جان خود را از دست دادند و نرخ مرگ و میر نوزادان به 130 افزایش یافت.

  • In fact Washington gave the military in Hawaii plenty of warning about the imminent outbreak of hostilities.


    در واقع، واشنگتن به ارتش در هاوایی هشدارهای زیادی در مورد وقوع قریب الوقوع خصومت ها داد.


  • شیوع نسبتاً اخیر خشونت و اعتراضات خیابانی تا حد زیادی منعکس کننده ناامیدی جوانانی است که قادر به یافتن شغل نیستند.

  • The system started to operate in late 1914, a few months after the outbreak of war in Europe.


    این سیستم در اواخر سال 1914، چند ماه پس از شروع جنگ در اروپا، شروع به کار کرد.

  • This preparatory work was practically complete at the outbreak of war and authority was given a few days before for completion.


    این کار مقدماتی عملاً با شروع جنگ کامل شد و چند روز قبل برای تکمیل اختیار داده شد.

example - مثال
  • the outbreak of war


    وقوع جنگ

  • an outbreak of typhoid


    شیوع تیفوئید

  • Outbreaks of rain are expected in the afternoon.


    در بعدازظهر بارش باران پیش بینی می شود.

  • the events that led to the outbreak of World War I


    حوادثی که منجر به وقوع جنگ جهانی اول شد

  • an outbreak of hostilities


    وقوع خصومت ها

  • an outbreak of cholera/food poisoning/rioting/war


    شیوع وبا / مسمومیت غذایی / شورش / جنگ

  • Last weekend saw further thundery outbreaks.


    آخر هفته گذشته شاهد شیوع مجدد رعد و برق بودیم.

  • an outbreak of cholera


    شیوع وبا

synonyms - مترادف
  • outburst


    انفجار

  • burst


    ترکیدن

  • eruption


    فوران

  • fit


    مناسب


  • اسپاسم

  • spasm


    فلاش

  • flash


    پاراکسیسم

  • paroxysm


    طوفان


  • موج

  • gush


    شعله ور شدن

  • surge


    سر و صدا

  • flare


    آتش

  • flurry


    سیل

  • blaze


    جرقه

  • flood


    جهش

  • spate


    جوشش

  • spurt


    بالا آمدن

  • ebullition


    کهیر

  • upsurge


    ریزش


  • بوتاد

  • rash


    بال بال زدن

  • outpouring


    اپیدمی

  • boutade


    رگبار

  • flutter


    سوسو زدن

  • epidemic


    خشم

  • volley


    منفجر کردن

  • flicker


    شکست

  • fury


    وقوع

  • blowup


  • breakout


  • occurrence


antonyms - متضاد
  • calm


    آرام

  • calmness


    آرامش

  • completion


    تکمیل


  • نتیجه

  • continuity


    تداوم

  • end


    پایان

  • ending


    پایان دادن

  • finale


    پایانی


  • تمام کردن

  • harmony


    هماهنگی

  • obedience


    اطاعت


  • سفارش


  • صلح

  • orthodoxy


    ارتدکس

  • trickle


    سرماخوردگی

  • compliance


    انطباق

  • submission


    ارسال

  • subordination


    تابعیت

  • implosion


    انفجار

  • dearth


    کمبود

  • stagnation


    رکود

  • subservience


    ساکت


  • شادی

  • happiness


  • peacefulness


لغت پیشنهادی

begs

لغت پیشنهادی

bonked

لغت پیشنهادی

persisted