vestige

base info - اطلاعات اولیه

vestige - بقایای

noun - اسم

/ˈvestɪdʒ/

UK :

/ˈvestɪdʒ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [vestige] در گوگل
description - توضیح
  • a small part or amount of something that remains when most of it no longer exists


    بخش یا مقدار کمی از چیزی که وقتی بیشتر آن دیگر وجود ندارد باقی می ماند


  • کمترین مقدار ممکن از یک کیفیت یا احساس


  • بخش یا مقدار کوچکی از چیزی بزرگتر، قوی تر یا مهمتر که هنوز از چیزی که در گذشته وجود داشته است وجود دارد.


  • بخش کوچکی که از چیزی بزرگتر و مهمتر باقی مانده است، به عنوان مثال. یکی که دیگر استفاده نمی شود

  • Often this tag has been applied to the programme, but never ever has it held a vestige of truth.


    اغلب این برچسب برای برنامه اعمال شده است، اما هرگز، هرگز، ردی از حقیقت نداشته است.

  • But they stayed to erase every vestige of paganism.


    اما آنها ماندند تا همه آثار بت پرستی را پاک کنند.

  • So here they are, the last vestiges of a once-proud empire.


    بنابراین اینجا آنها هستند، آخرین بقایای یک امپراتوری زمانی مغرور.

  • I destroyed the last vestiges of that organisation two days back.


    من دو روز پیش آخرین بقایای آن سازمان را نابود کردم.

example - مثال

  • آخرین بقایای رژیم استعماری قدیمی

  • There's not a vestige of truth in the rumour.


    هیچ اثری از حقیقت در این شایعه وجود ندارد.

  • His report offered not a vestige of comfort.


    گزارش او نشانی از آرامش نداشت.

  • The Supreme Court ruled that states had to remove all vestiges of past discrimination.


    دیوان عالی حکم داد که ایالت ها باید تمام آثار تبعیض گذشته را حذف کنند.

  • The government has to remove any last vestiges of corruption.


    دولت باید آخرین بقایای فساد را از بین ببرد.

  • He showed no vestige of remorse for his crime.


    او هیچ اثری از پشیمانی از جرم خود نشان نداد.

  • I'm struggling to retain any vestige of belief in his innocence.


    من در تلاش برای حفظ هر گونه بقایای اعتقاد به بی گناهی او هستم.

  • These old buildings are the last vestiges of a colonial past.


    این ساختمان های قدیمی آخرین بقایای یک گذشته استعماری هستند.

  • There is now no vestige of hope that the missing children will be found alive.


    اکنون هیچ بقای امیدی وجود ندارد که کودکان گمشده زنده پیدا شوند.

  • Vestiges of ancient settlements can be seen in the caves.


    بقایای سکونتگاه های باستانی در غارها دیده می شود.

synonyms - مترادف
  • relic


    یادگار

  • remnant


    باقی مانده


  • پی گیری

  • remains


    باقی

  • echo


    اکو

  • token


    نشانه

  • souvenir


    سوغات

  • remainder


    یادآور

  • reminder


    علامت

  • residue


    یادگاری


  • امضا کردن

  • memento


    سایه


  • پس مانده غذا


  • میراث


  • شواهد و مدارک

  • leftover


    احساس؛ عقیده؛ گمان


  • قطعه


  • جام


  • حافظه

  • fragment


    یادداشت

  • trophy


    روح

  • remembrancer


    ترک می کند


  • خماری

  • memorandum


    رد پا


  • یادآوری

  • leavings


    پیشنهاد

  • hangover


    اثر

  • footprint


  • remembrance




antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

terrorist

لغت پیشنهادی

AA

لغت پیشنهادی

consumers