legacy
legacy - میراث
noun - اسم
UK :
US :
چیزی که در نتیجه چیزهایی که در زمان قبلی اتفاق افتاده رخ می دهد یا وجود دارد
پول یا اموالی که از شخصی پس از مرگ دریافت می کنید
a legacy system piece of software etc is one that people continue to use although more modern ones are available
یک سیستم قدیمی، نرمافزار و غیره یکی از مواردی است که مردم همچنان به استفاده از آن ادامه میدهند، اگرچه سیستمهای مدرنتری در دسترس هستند
وضعیتی که در نتیجه اتفاقاتی که در زمان قبلی رخ داده است وجود دارد
قدیمی و دیگر فروخته نمی شود، اما هنوز توسط برخی افراد استفاده می شود
چیزی که بخشی از تاریخ شماست یا از دوران قبلی باقی مانده است
چیزی که نتیجه رویدادهای گذشته است
وراثت نیز پول یا اموالی است که توسط فردی که فوت کرده است به شخصی واگذار می شود.
وضعیتی که در نتیجه اقدامات و تصمیمات گذشته ایجاد شده است
پول یا اموالی که یک شخص یا سازمان از فردی که فوت کرده است دریافت می کند
یک محصول یا سیستم قدیمی، محصولی است که دیگر برای خرید در دسترس نیست یا اغلب استفاده نمی شود، اما هنوز توسط برخی افراد یا شرکت ها استفاده می شود.
خانه میراثی از عمه اش بود.
a legacy product or system is one that is no longer available to buy or no longer used very often but that is still used by some people or companies
اما همانطور که انتظار می رود، میراث منفی از گذشته در تجربه بزرگسالان دورین وجود دارد.
قوانین بیشتری دنبال شد، که به طور منطقیتر میتوان گفت که رژیمهای میراث و اعتماد تا آن زمان متفاوت را متحد میکرد.
این یک میراث بسیار مهم برای همه مربیان پس از آن بود.
Further legislation followed, which could more reasonably be said to have united the hitherto disparate regimes of legacy and trust.
او کم کم به فکر میراثی است که برای خود ساخته است.
با این حال، بخشی از میراث از بین می رود.
در مقبرههای حفاری شده در آنجا، میراث کوگوریو در نقاشیهای دیواری که جنگجویان سوار بر اسب را به تصویر میکشند، زندگی میکند.
میراث ویکتوریایی ما به این معنی است که ما به واژگان آرزو دسترسی نداریم.
In the excavated tombs there the legacy of Koguryo lives in the murals depicting warriors on horseback.
هر کدام میراثی به مبلغ 5000 دلار دریافت کردند.
نسلهای آینده میراثی از آلودگی و ویرانی خواهند ماند.
مشکلات به دلیل میراث قرن ها بی توجهی بدتر شد.
She was an active anti-bullying campaigner, and after she died her family set up a charity to ensure that her legacy lives on.
او یک مبارز فعال ضد قلدری بود و پس از مرگش خانوادهاش یک موسسه خیریه راهاندازی کردند تا اطمینان حاصل کنند که میراث او ادامه دارد.
In the UK, the Olympic legacy lives on most strongly in East London where the Olympic Park is located.
در بریتانیا، میراث المپیک در شرق لندن، جایی که پارک المپیک در آن قرار دارد، به قوت خود باقی است.
او وارث میراث 1 میلیون پوندی است.
او این پول را برای او به ارث گذاشت.
میراثی از معلم قدیمی من
تأثیر او بر نوازندگان جوان شاید بزرگترین میراث او باشد.
او گفت که میراث پدرش را ادامه خواهد داد.
چنین نگرش هایی میراثی از دوران استعمار است.
این مشکلات در نتیجه میراث تاریخی به وجود آمده است.
میراث بزرگ نوآوری فنی
میراث ماندگار سال های جنگ
پسر عموی سالخورده ای میراث کوچکی برای او به جا گذاشته بود.
یونانیان میراث غنی ادبیات دارند.
جنگ میراثی از نفرت به جا گذاشته است.
میراث تلخ یک جنگ داخلی
سیاست های ده سال گذشته مسئول میراث بدهی های عظیم مصرف کننده است.
The President's greatest legacy was the message he always gave that humans can improve their lives if they try.
بزرگترین میراث رئیس جمهور پیامی بود که او همیشه می داد مبنی بر اینکه انسان ها اگر تلاش کنند می توانند زندگی خود را بهبود بخشند.
موفقیت بازی های المپیک میراث ماندگاری از سود برای شهر به جا گذاشت.
بسیاری از مردم می خواهند میراثی را برای خیریه ای که در تمام زندگی خود از آن حمایت کرده اند به جای بگذارند.
legacy computer/information systems
سیستم های کامپیوتری/اطلاعاتی قدیمی
inheritance
وراثت
میراث
bequest
وصیت
endowment
وقف
benefaction
احسان
patrimony
وصیت کردن
bequeathal
حق تولد
birthright
ارثیه
heirloom
عطا کردن
bestowal
تدبیر
devise
هدیه
املاک
تدارک
hereditament
توافق
پول
اشتراک گذاری
بخش
ویژگی
ثروت
اموال
riches
مهریه
درست
possessions
ابتدایی بودن
dowry
اصل و نسب
مقدار زیادی
heritance
اهدا
dower
primogeniture
ancestry
donation
بدهی
liability
مسئولیت
تعهد
debenture
اوراق قرضه
رهن
مسئوليت
تعهد مالی
outstanding payment
پرداخت معوق