laboratory

base info - اطلاعات اولیه

laboratory - آزمایشگاه

noun - اسم

/ˈlæbrətɔːri/

UK :

/ləˈbɒrətri/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [laboratory] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • a clinical/research laboratory


    یک آزمایشگاه بالینی / تحقیقاتی


  • برای ارسال یک نمونه به آزمایشگاه برای تجزیه و تحلیل

  • The effects of weathering can be simulated in the laboratory.


    اثرات هوازدگی را می توان در آزمایشگاه شبیه سازی کرد.

  • laboratory experiments/tests


    آزمایشات / آزمایشات آزمایشگاهی

  • The athletes' reflexes were tested under laboratory conditions.


    رفلکس ورزشکاران در شرایط آزمایشگاهی مورد آزمایش قرار گرفت.

  • She has donated money to establish a pharmaceutical laboratory.


    او برای ایجاد یک آزمایشگاه دارویی کمک مالی کرده است.

  • They work in a laboratory studying growth patterns.


    آنها در یک آزمایشگاه کار می کنند و الگوهای رشد را مطالعه می کنند.

  • laboratory tests on animals


    آزمایشات آزمایشگاهی روی حیوانات

  • simulated driving in a laboratory setting


    رانندگی شبیه سازی شده در محیط آزمایشگاهی

  • research laboratories


    آزمایشگاه های تحقیقاتی


  • یک آزمایشگاه کامپیوتر


  • آزمایشات آزمایشگاهی نشان می دهد که این داروی جدید ممکن است برای درمان سرطان استفاده شود.

  • a physics laboratory


    یک آزمایشگاه فیزیک

  • The company makes analytical equipment for industrial and research laboratories.


    این شرکت تجهیزات تحلیلی برای آزمایشگاه های صنعتی و تحقیقاتی تولید می کند.

  • laboratory analysis/equipment/tests


    تجزیه و تحلیل / تجهیزات / آزمایشات آزمایشگاهی

  • He is chairman and chief executive officer of vision-care pharmaceutical maker Alcon Laboratories.


    او رئیس و مدیر اجرایی شرکت سازنده داروسازی مراقبت چشمی، Alcon Laboratories است.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • salvage yard


    حیاط نجات

  • scrap yard


    حیاط قراضه

  • wrecking yard


    حیاط ویران

لغت پیشنهادی

bathos

لغت پیشنهادی

profession

لغت پیشنهادی

rectification