admirer
admirer - ستایشگر
noun - اسم
UK :
US :
تحسین
قابل تحسین
تحسین شده
تحسین کردن
---
---
کسی که یک نفر را دوست دارد و فکر می کند که او جذاب است
کسی که به یک شخص مشهور احترام می گذارد، به خصوص به این دلیل که کار او را دوست دارد
کسی که شخص دیگری را از نظر جنسی جذاب می یابد، یا کسی که شخص یا چیزی را تحسین می کند
این یک خرید ضروری برای هر طرفدار Barbirolli است.
من یک تحسین و حامی سرسخت اتوبوس های مک براین بودم: آنها شمال غرب را به روی من باز کردند.
There are admirers of rugged grandeur who are content merely to survey the scene from easy points of vantage.
ستایشگرانی از عظمت ناهموار وجود دارند که صرفاً به بررسی صحنه از نقطه نظرهای آسان راضی هستند.
از قضا جیمز یک ستایشگر بزرگ است.
مارگارت هرگز چنین مردی را ندیده بود، حتی در میان طرفدارانش در همپتون.
خیلی سنگین به نظر می رسید، اما استایل آن طرفداران زیادی داشت.
خواهرم مهود، در آخرین شمارش، تحسینکنندگان بیشتری نسبت به الکها داشت.
انبوهی از تحسین کنندگان بیرون درب دانهام جمع شده بودند.
این خبر هزاران طرفدار او را شوکه کرد.
That makes this new release an exceptionally attractive one and essential listening for this much-loved violinist's admirers.
این باعث می شود که این نسخه جدید به یک نسخه فوق العاده جذاب و گوش دادن ضروری برای تحسین کنندگان این ویولنیست بسیار دوست داشتنی تبدیل شود.
او یکی از ستایشگران بزرگ نقاشی های اولیه پیکاسو است.
او هرگز ازدواج نکرد اما طرفداران زیادی داشت.
شما یک ستایشگر مخفی دارید.
او همیشه توسط حلقه ای از تحسین کنندگان احاطه شده بود.
او به زودی در انگلستان و فرانسه طرفدارانی پیدا کرد.
مراسم تشییع با حضور دوستان و علاقه مندان این خواننده برگزار شد.
او طرفداران زیادی دارد.
او یک تحسین مخفی دارد که مدام برایش هدایایی می فرستد.
این سیاست طرفداران کمی دارد (= افراد کمی آن را دوست دارند).
پنکه
حامی
disciple
شاگرد
enthusiast
علاقهمند
follower
دنباله رو
adherent
وابسته
devotee
فداکار
aficionado
علاقه مند
addict
معتاد
buff
گاومیش
fanatic
متعصب
groupie
گروهی
partisan
پارتیزان
votary
رای دهنده
hanger-on
آویز
worshipperUK
worshipperUK
zealot
علاقه مندان
aficionada
مومن
believer
تقویت کننده
booster
حشره
bug
گربه
فانتزی
fancier
شیطان
fiend
چیز غریب
freak
سگ شکاری
hound
بت پرست
idolater
مهره
junkie
روتر
patron
rooter
adversary
حریف
منتقد
detractor
بدخواه
دشمن
دوست دختر
غیر فن
nonfan
آنتاگونیست
antagonist
بدبین
foe
کوبنده
pessimist
رقیب
knocker
نفرت
rival
رهبر
کوریفئوس
نادان
coryphaeus
همسر
ignoramus
مدعی
غم انگیز
contender
معشوقه
gloomleader
دشمن اصلی
mistress
دشمنی
archenemy
مخالفت
nemesis
رقابت
سانسور کننده
حمله کننده
challenger
کاویلر
تحقیر کننده
censurer
attacker
caviller
disparager
denigrator