applying
applying - اعمال کردن
N/A - N/A
UK :
US :
فاعل فاعل از درخواست دادن
درخواست چیزی، معمولاً به صورت رسمی، به ویژه به صورت کتبی یا با ارسال فرم
(مخصوصاً از قوانین یا قوانین) ارتباط داشته باشد یا مهم باشد
استفاده از چیزی یا استفاده از آن برای هدفی عملی
برای پخش یا مالیدن ماده ای مانند کرم یا رنگ روی سطح
If you apply yourself to something you work hard at it directing your abilities and efforts in a determined way so that you succeed
اگر خود را به چیزی اختصاص دهید، سخت روی آن کار می کنید و توانایی ها و تلاش های خود را به طور مصمم هدایت می کنید تا موفق شوید.
زمانی که آگهی کار را دیدم دیگر برای درخواست دیر شده بود.
من برای یک کار جدید با روزنامه محلی درخواست داده ام.
لطفا بصورت کتبی به آدرس زیر اقدام نمایید.
ما برای این پروژه به یک سازمان خیریه درخواست داده ایم.
مندی برای پیوستن به پلیس درخواست داد.
آن بخش از فرم برای شهروندان بریتانیا است - برای شما صدق نمی کند.
آنها مقررات قدیمی بودند - آنها دیگر اعمال نمی شوند.
او شغلی می خواهد که بتواند زبان های خارجی خود را در آن اعمال کند.
دادگاه شنید که چگونه راننده نتوانست به موقع ترمز خود را فشار دهد.
اگر به بریدگی فشار وارد کنید، برای جلوگیری از خونریزی است.
کرم را هر سه ساعت یکبار و بعد از شنا به طور آزاد در نواحی در معرض آن بمالید.
رنگ باید به صورت نازک و یکنواخت اعمال شود.
شما می توانید هر مشکلی را اگر خودتان اعمال کنید حل کنید.
using
استفاده كردن
employing
استخدام
utilizingUS
با استفاده از ایالات متحده
wielding
در دست داشتن
کار کردن
harnessing
بهره برداری
utilisingUK
استفاده از انگلستان
adopting
اتخاذ
engaging
درگیر کننده
fielding
میدان دادن
manipulating
دستکاری کردن
عملیاتی
plying
پرواز کردن
استفاده از خود
بسنده کردن با
استفاده از
maneuveringUS
مانور ایالات متحده
manoeuvringUK
مانور انگلستان
appropriating
اختصاص دادن
availing oneself of
بهره بردن از خود
calling upon
فراخوانی
deploying
استقرار
exploiting
متوسل شدن
resorting
با استفاده از
کارگردانی
directing
یافتن کاربرد برای
رسیدگی
handling
در خدمت قرار دادن
در حال اجرا
هدایت کردن
guiding