birthplace

base info - اطلاعات اولیه

birthplace - زادگاه

noun - اسم

/ˈbɜːrθpleɪs/

UK :

/ˈbɜːθpleɪs/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [birthplace] در گوگل
description - توضیح

  • جایی که کسی در آن متولد شده است، به ویژه هنگامی که در مورد شخص مشهور صحبت می شود


  • جایی که چیزی برای اولین بار شروع به وقوع یا وجود کرد


  • خانه، شهر و غیره که در آن شخص متولد شده است


  • شهر، کشور و غیره که چیزی از آنجا شروع شده یا در اصل از آنجا آمده است


  • شهر یا مکان دیگری که شخص در آن متولد شده است

  • The birthplace of something is the place where it began or first developed


    زادگاه چیزی جایی است که در آن شروع یا برای اولین بار توسعه یافته است

  • We visited Elvis' birthplace in Tupelo, Mississippi.


    ما از زادگاه الویس در توپلو، می سی سی پی بازدید کردیم.

  • There even was debate over his birthplace.


    حتی در مورد محل تولد او نیز بحث و جدل وجود داشت.

  • Both men no doubt were vexed by the unorthodoxy of their own birthplaces.


    هر دو مرد بدون شک از نامتعارف زادگاه خود ناراحت بودند.

  • In November it also became the birthplace of Rolling Stone magazine.


    در نوامبر همچنین زادگاه مجله رولینگ استون شد.

  • Walden Pond has been called the birthplace of modern environmentalism.


    برکه والدن را زادگاه محیط زیست گرایی مدرن می نامند.

  • Cataloguing the birthplaces of proteins will be a giant step towards solving the mysteries of human biology.


    فهرست نویسی زادگاه پروتئین ها گامی عظیم در جهت حل معماهای زیست شناسی انسان خواهد بود.

  • Dallas is the birthplace of the computer chip the chicken fajita and the frozen margarita.


    دالاس زادگاه تراشه کامپیوتر، فاهیتا مرغ و مارگاریتا یخ زده است.

  • He has yet to prove though that this patch is the real McCoy, the birthplace of a hot-spot plume.


    با این حال، او هنوز ثابت نکرده است که این وصله مک کوی واقعی است، زادگاه یک ستون داغ.

example - مثال
  • Hawaii was the birthplace of surfing.


    هاوایی زادگاه موج سواری بود.

  • Shrewsbury is famous for being the birthplace of Charles Darwin.


    شروزبری به دلیل زادگاه چارلز داروین مشهور است.

  • Stratford-on-Avon is famous as Shakespeare's birthplace.


    استراتفورد-آن-آون به عنوان زادگاه شکسپیر مشهور است.

  • I was on a trip to Haiti, both my husband's and my birthplace.


    من در سفری به هائیتی بودم، هم محل تولد شوهرم و هم زادگاهم.

  • New Orleans is known as the birthplace of jazz.


    نیواورلئان به عنوان زادگاه موسیقی جاز شناخته می شود.

  • That year the Olympic Games returned to their Greek birthplace.


    در آن سال بازی های المپیک به زادگاه یونان بازگشتند.

  • The town was the birthplace (1868) of black writer W.E.B. DuBois.


    این شهر زادگاه (1868) نویسنده سیاهپوست W.E.B. دوبوا.

  • Known for its famous Mardi Gras celebrations, New Orleans is called the birthplace of jazz.


    نیواورلئان که به خاطر جشن های معروف Mardi Gras معروف است، زادگاه جاز نامیده می شود.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

valentine

لغت پیشنهادی

axilla

لغت پیشنهادی

drop