bursary

base info - اطلاعات اولیه

bursary - بورسیه

noun - اسم

/ˈbɜːrsəri/

UK :

/ˈbɜːsəri/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bursary] در گوگل
description - توضیح

  • مبلغی که به کسی داده می شود تا بتواند در دانشگاه یا کالج تحصیل کند


  • در ایالات متحده، مکانی در کالج یا دانشگاه که در آن به حساب ها و امور مالی رسیدگی می شود

  • in Britain, an amount of money given to some students by a college or university to help them study there. Bursaries are also given by the government or other organizations


    در بریتانیا، مبلغی پولی است که توسط یک کالج یا دانشگاه به برخی از دانشجویان برای کمک به تحصیل در آنجا داده می شود. کمک هزینه ها نیز توسط دولت یا سازمان های دیگر داده می شود


  • مبلغی که توسط سازمانی مانند دانشگاه به شخص داده می شود تا هزینه تحصیل او را پرداخت کند


  • دفتر مالی یک کالج، مدرسه یا دانشگاه


  • مبلغی که توسط سازمانی مانند دانشگاه به شخص داده می شود تا هزینه تحصیل او را بپردازد

  • The President's Dissertation Certificates, accompanied by a £500 bursary from Butterworth-Heinemann, were awarded to.


    گواهی پایان نامه رئیس جمهور، همراه با بورسیه 500 پوندی از Butterworth-Heinemann، به آنها اعطا شد.

  • This was matched by substantial pay rises, particularly for more senior grades, and bursaries for Project 2000 student learners.


    این با افزایش قابل توجه دستمزد، به ویژه برای نمرات بالاتر، و کمک هزینه برای دانش آموزان پروژه 2000 همراه بود.

  • A trophy and bursary will be awarded to the Winemaker of the Year at a presentation on 14 October in London.


    جایزه و بورسی به شراب‌ساز سال در مراسمی در 14 اکتبر در لندن اعطا می‌شود.

  • There are number of ways of doing this such as bursary funds or contributions for equipment.


    راه های مختلفی برای انجام این کار وجود دارد، مانند کمک های مالی یا کمک به تجهیزات.

  • I managed to get a charity bursary, which allowed me to take a degree at London University.


    موفق به دریافت بورسیه خیریه شدم که به من اجازه داد در دانشگاه لندن مدرک بگیرم.

  • Barr and Barnes are among an increasing number who favour vouchers or bursaries topped up by loans.


    بار و بارنز از جمله تعداد فزاینده‌ای هستند که طرفدار کوپن‌ها یا بورس‌هایی هستند که با وام اضافه می‌شوند.

  • But now he has been given a new lease of life after securing a sports bursary at Stirling University.


    اما اکنون پس از گرفتن بورسیه ورزشی در دانشگاه استرلینگ به او جان تازه ای داده است.

  • Details of the bursaries are available from the Sport and Recreation Department.


    جزئیات بورسیه ها از بخش ورزش و تفریح ​​در دسترس است.

example - مثال
  • Please send outstanding invoices to Ms Green at the Bursary, West House.


    لطفاً فاکتورهای معوقه را برای خانم گرین در بورساری، خانه غربی ارسال کنید.

  • You may be eligible to receive a bursary.


    ممکن است واجد شرایط دریافت بورسیه باشید.

  • You can apply for a training bursary to cover the cost of attending the course.


    شما می توانید برای پرداخت هزینه های شرکت در دوره برای دریافت بورسیه آموزشی اقدام کنید.

synonyms - مترادف

  • اعطا کردن


  • جایزه

  • stipend


    کمک هزینه


  • بورس تحصیلی


  • نمایشگاه


  • سرمایه

  • endowment


    وقف

  • subsidy


    یارانه

  • allowance


    اهداء

  • subvention


    مشارکت

  • donation


    منابع مالی


  • احسان


  • جزوه

  • benefaction


    حمایت

  • handout


    صدقه

  • sponsorship


    معاونت

  • alms


    هدیه

  • reward


    سرمایه گذاری


  • پرداخت

  • hand-out


    دارایی، مالیه، سرمایه گذاری


  • کمک


  • خیریه


  • فضل


  • تخصیص

  • aid


    بورسیه


  • معاشرت

  • bounty


  • allotment


  • allocation


  • bursarship


  • fellowship


antonyms - متضاد
  • forfeit


    از دست دادن

  • hindrance


    مانع


  • جراحت


  • ضرر - زیان


  • متوقف کردن

  • tax


    مالیات

لغت پیشنهادی

tamil

لغت پیشنهادی

became

لغت پیشنهادی

cholesterol