sport
sport - ورزش
noun - اسم
UK :
US :
یک فعالیت بدنی که در آن افراد با یکدیگر رقابت می کنند
ورزش به طور کلی
فعالیتی که مردم در روستا انجام می دهند، به ویژه شکار یا ماهیگیری
یک فرد شاد و مفید که به شما اجازه می دهد از خود لذت ببرید
هنگامی که با کسی، به خصوص یک مرد، به شیوه ای دوستانه صحبت می کنید استفاده می شود
هنگام صحبت دوستانه با یک پسر استفاده می شود
سرگرمی یا سرگرمی
یک زمین بزرگ که معمولاً پوشیده از چمن است که در آن ورزش های گروهی انجام می شود
a large sports field with seats all around it for people to watch team sports or track and field competitions
یک زمین ورزشی بزرگ با صندلی هایی در اطراف آن برای تماشای ورزش های تیمی یا مسابقات دو و میدانی
a sports field and the seats and buildings around it belonging to a particular football rugby, or cricket team
یک زمین ورزشی و صندلیها و ساختمانهای اطراف آن متعلق به یک تیم فوتبال، راگبی یا کریکت خاص
ورزشگاهی که در آن بیسبال بازی می شود
منطقه ای با خطوط نقاشی شده روی زمین، برای تنیس، بدمینتون، بسکتبال، یا والیبال
the area in a baseball field that is within the shape formed by the four bases. The diamond can also be the whole field
ناحیه ای در زمین بیسبال که در شکلی است که توسط چهار پایه تشکیل شده است. الماس همچنین می تواند کل میدان باشد
یک مسیر دایره ای با خطوط روی آن، برای دویدن
اتاقی با ماشین هایی که می توانید از آنها برای انجام تمرینات استفاده کنید
مکانی که می توانید در آن شنا کنید
ساختمانی که می توانید انواع مختلفی از ورزش های داخل سالن را انجام دهید
یک مرکز ورزشی کوچک که برای عضویت در آن هزینه پرداخت می کنید
با خوشحالی با هم بازی کنیم
a game competition or activity needing physical effort and skill that is played or done according to rules, for enjoyment and/or as a job
یک بازی، مسابقه یا فعالیتی که نیاز به تلاش و مهارت فیزیکی دارد که بر اساس قوانین، برای لذت و/یا به عنوان شغل انجام می شود یا انجام می شود.
همه انواع فعالیت های بدنی که افراد برای حفظ سلامتی یا برای لذت بردن انجام می دهند
enjoyment in doing things
لذت در انجام کارها
a pleasant, positive generous person who does not complain about things they are asked to do or about games that they lose
فردی خوشایند، مثبت، سخاوتمند که از کارهایی که از او خواسته می شود یا بازی هایی که می بازند شکایت نمی کند
روشی دوستانه برای صحبت کردن با یک مرد یا پسر
an animal or plant that is slightly different to others of the same species (= type), especially because of a mutation (= a change in the genes that produces permanent differences)
حیوان یا گیاهی که کمی با سایر همنوعان (=نوع) متفاوت است، به ویژه به دلیل جهش (= تغییر در ژن هایی که تفاوت های دائمی ایجاد می کند)
پوشیدن یا تزئین شدن با چیزی
a game competition or similar activity done for enjoyment or as a job that takes physical effort and skill and is played or done by following particular rules
یک بازی، مسابقه یا فعالیت مشابه، که برای لذت بردن یا به عنوان شغل انجام می شود، که به تلاش و مهارت فیزیکی نیاز دارد و با پیروی از قوانین خاص انجام می شود یا انجام می شود.
فردی که نگرش خوبی نسبت به انجام یک بازی یا مجبور به انجام کاری دارد
ورزش همیشه در این منطقه از کشور بسیار مهم بوده است.
She's interested in cinema, music and sport.
او به سینما، موسیقی و ورزش علاقه دارد.
آنها عبارتند از My Yahoo!، وب سایتی که اخبار شخصی، آب و هوا و ورزش را ارائه می دهد.
امکانات عالی برای ورزش و تفریح وجود دارد.
I'm not interested in sport.
من به ورزش علاقه ای ندارم.
ایجاد حرفه در ورزش حرفه ای بسیار دشوار است.
آیا شما ورزش می کنید؟
استفاده از مواد مخدر در ورزش
ورزش مورد علاقه ات چیست؟
What's your favourite sport?
نت بال اولین ورزش تیمی است که توسط زنان در انگلستان انجام می شود.
ورزش چطوره؟
خوش به حال شما، ورزش!
نظرات فقط در ورزش نوشته شده است.
ورزش کردن (= شوخی کردن) با کسی/چیزی
او ورزش خوبی است.
ادامه دهید، یک ورزش باشید (= زمانی که از کسی درخواست می کنید به شما کمک کند استفاده می شود).
استرالیایی ها عاشق ورزش هستند.
Australians love sport.
او از ورزش، مطالعه و سفر لذت می برد.
تنها سرگرمی او تماشای ورزش از تلویزیون است.
او حتی برای افرادی که ورزش را دوست ندارند یک نماد ورزشی است.
انجام ورزش رقابتی به من به عنوان یک فرد کمک کرد.
فرصت های شغلی زیادی در صنعت ورزش و اوقات فراغت وجود دارد.
او علاقه واقعی به ورزش دارد.
ما بچه ها را تشویق می کنیم که در ورزش شرکت کنند.
کمپینی برای ترویج ورزش در بین زنان
او ورزش زیادی می کند.
آیا در مدرسه ورزش می کردید؟
بچه که بودیم با هم ورزش می کردیم.
آیا در دبیرستان ورزش می کردید؟
پوشش ورزشی در روزنامه محلی خوب است.
بودجه دولتی برای برنامه های ورزشی دختران و زنان
government funding for sports programmes for girls and women
شورا 11 میلیون پوند اضافی را به یک باشگاه ورزشی اجتماعی جدید اختصاص داده است.
شرط بندی ورزشی در اینترنت
earnest
جدی
sadness
غمگینی
seriousness
جدیت
unhappiness
ناراحتی
vocation
حرفه
کار کردن
solemnity
تشریفات
solemnness
افسردگی
غم و اندوه
sorrow
تاریکی
gloom
دلسردی
discouragement
کسالت
dullness
بدبختی
misery
وای
woe
مالیخولیا
melancholy
پریشانی
distress
درد
پر زرق و برق
lugubriousness
بلوز
blues
هجوم
infestivity
چاپلوسی
flattery
ستایش
praise
هوشیاری
soberness
جاذبه زمین
earnestness
درك كردن
gravity
حساسیت
خردمندی
sensibility
عذاب و تاریکی
wiseness
ناامیدی
doom and gloom
despair