parade
parade - رژه
noun - اسم
UK :
US :
یک جشن عمومی زمانی که گروههای موسیقی، وسایل نقلیه با تزئینات درخشان و غیره در خیابان حرکت میکنند
a military ceremony in which soldiers stand or march together so that important people can examine them
یک مراسم نظامی که در آن سربازان با هم می ایستند یا راهپیمایی می کنند تا افراد مهم بتوانند آنها را معاینه کنند
صفی از مردم در حال حرکت هستند تا افراد دیگر بتوانند آنها را تماشا کنند
مجموعه ای از افراد، رویدادها و غیره که به نظر می رسد هرگز پایان نمی یابد
خیابانی با ردیفی از مغازه های کوچک
با هم راه رفتن یا راهپیمایی برای جشن گرفتن یا اعتراض در مورد چیزی
if you parade your skills, knowledge possessions etc you show them publicly in order to make people admire you
اگر مهارت ها، دانش، دارایی های خود را به نمایش بگذارید، آنها را به صورت عمومی نشان می دهید تا مردم شما را تحسین کنند.
راه رفتن، به خصوص به گونه ای که نشان دهد می خواهید مردم شما را مورد توجه و تحسین قرار دهند
if prisoners are paraded on television or through the streets, they are shown to the public in order to prove that the people holding them are important or powerful
اگر زندانیان در تلویزیون یا در خیابان ها رژه می روند، به مردم نشان داده می شوند تا ثابت شود افرادی که آنها را نگه می دارند مهم یا قدرتمند هستند.
با افتخار چیزی یا کسی را به دیگران نشان دهید، زیرا می خواهید برای آنها چشمگیر به نظر برسید
if soldiers parade, or if an officer parades them they march together so that an important person can watch them
اگر سربازان رژه می روند، یا اگر افسری آنها را رژه می دهد، آنها با هم راهپیمایی می کنند تا یک فرد مهم بتواند آنها را تماشا کند
a large number of people walking or in vehicles, all going in the same direction usually as part of a public celebration of something
تعداد زیادی از مردم در حال پیاده روی یا در وسایل نقلیه، همه در یک جهت حرکت می کنند، معمولا به عنوان بخشی از یک جشن عمومی برای چیزی
مجموعه ای از افراد یا چیزهایی که یکی پس از دیگری ظاهر می شوند
When soldiers are on parade, they march and practise military movements in front of important officials or as part of a public celebration or ceremony
هنگامی که سربازان در رژه هستند، آنها در مقابل مقامات مهم یا به عنوان بخشی از یک جشن یا مراسم عمومی راهپیمایی می کنند و حرکات نظامی را تمرین می کنند.
یک ردیف مغازه
در نام برخی از جاده ها استفاده می شود
(گروهی) پیاده روی یا راهپیمایی در جایی، معمولاً به عنوان بخشی از یک جشن عمومی
چیزی را به شکلی آشکار نشان دادن تا مورد تحسین قرار گیرد
a large number of people marching, walking, or riding in vehicles, all moving in the same direction usually in a formal way as part of a public celebration
تعداد زیادی از مردم در حال راهپیمایی، پیاده روی، یا سوار بر وسایل نقلیه، همه در یک جهت حرکت می کنند، معمولاً به صورت رسمی به عنوان بخشی از یک جشن عمومی
A parade is also a military ceremony in which soldiers march in front of important officials or as part of a public celebration.
رژه همچنین یک مراسم نظامی است که در آن سربازان در مقابل مقامات مهم یا به عنوان بخشی از یک جشن عمومی رژه می روند.
این شهر هر 4 جولای یک رژه دارد.
A parade of scientists and scholars told the panel that the risks of nuclear smuggling were real and rising.
رژه ای از دانشمندان و دانشمندان به این پانل گفتند که خطرات قاچاق هسته ای واقعی است و در حال افزایش است.
وقتی جانسون بعد از مسابقات قهرمانی به خانه رسید، رژه بزرگی به افتخار او برگزار شد.
In June 1969 a proposed Connolly commemoration parade through Belfast city centre was bitterly opposed by loyalists.
در ژوئن 1969، پیشنهاد رژه بزرگداشت کانولی در مرکز شهر بلفاست با مخالفت شدید وفاداران مواجه شد.
Macy's Thanksgiving Day Parade
رژه روز شکرگزاری میسی
سرازیر شد و جایگاه درست خود را در رژه حواس پس گرفت: نه.
او حتی در رژه طولانی سخنرانان آن روز هم حضور نداشت.
جزیره او یک صفحه فیلم بیست فوتی، رژه پانتومیم، کارناوال داشت.
اکثر گروه های حاضر در رژه غرفه های اطلاع رسانی دارند.
Metro stations were temporarily jammed after the inaugural ceremony and toward the end of the parade.
ایستگاه های مترو پس از مراسم افتتاحیه و در اواخر رژه به طور موقت مسدود شدند.
تعداد زیادی از سربازان در رژه پیروزی غایب بودند.
the Lord Mayor’s parade
رژه لرد شهردار
رژه روز سنت پاتریک در نیویورک
یک رژه نظامی
آنها رژه ای را به نشانه بازگشت سربازان برگزار کردند.
آنها مثل سربازان در رژه صاف ایستادند.
جدیدترین نرم افزارها در نمایشگاه به نمایش درخواهند آمد.
هر نسلی از طریق یک رژه مشابه از رویدادها می گذرد.
یک رژه خرید
رسانه های اجتماعی رژه دائمی ثروت، شادی، موفقیت و غرور هستند.
این رژه هر ساله برگزار می شود.
هزاران نفر در رژه حضور داشتند.
رژه پیروزی
For three hours a committee of state senators listened to a parade of local residents giving their opinions.
کمیته ای متشکل از سناتورهای ایالتی به مدت سه ساعت به رژه ساکنان محلی که نظرات خود را بیان می کردند گوش دادند.
تمام هنگ در حال رژه بود.
Park Parade
رژه پارک
راهپیمایان روز سنت پاتریک در خیابان پنجم، از کنار کلیسای جامع رژه رفتند.
در روم باستان، ژنرال های اسیر شده در خیابان ها با زنجیر رژه می رفتند.
نحوه نمایش ثروت، ماشین و لباسهای گرانقیمتش بسیار کسالتآور است.
بچهها با لباسهای جدیدشان رژه رفتند.
ما می رفتیم و رژه روز شکرگزاری را در نیویورک می دیدیم.
procession
راهپیمایی
march
مارس
cavalcade
سواره نظام
ستون
مرور
قطار - تعلیم دادن
motorcade
موتورسیکلت
array
آرایه
carcade
کارد
tattoo
خال کوبی
concours
کنکور
cortege
مجموعه
فایل
muster
جمع آوری
cortège
کورتژ
jatha
جاتا
mas
ما
yatra
یاترا
autocade
اتوکد
خط
march past
مارس گذشته
convoy
کاروان
caravan
مسابقه
pageant
ردیف
ناوگان
fleet
آرمادا
march-past
گروه
armada
تمساح
صف
crocodile
queue
concealment
پنهان کاری
dullness
کسالت
hiding
قایم شدن
plainness
ساده بودن
simplicity
سادگی
ordinariness
معمولی بودن
modesty
فروتنی
حقیقت
insignificance
بی اهمیت بودن
ساکت
پوشش
understatement
کم بیان کردن
واقعیت
انتظار
normality
عادی بودن
unpretentiousness
بی تکلفی
severity
شدت
austerity
ریاضت
reserve
ذخیره
humility
نامحسوس بودن
inconspicuousness
رزرو
