renounce
renounce - صرف نظر کردن
verb - فعل
UK :
US :
if you renounce an official position title right etc you publicly say that you will not keep it anymore
اگر از سمت رسمی، عنوان، حق و غیره چشم پوشی کنید، علناً می گویید که دیگر آن را حفظ نخواهید کرد
to publicly say or show that you no longer believe in something or will no longer behave in a particular way
علناً بگویید یا نشان دهید که دیگر به چیزی اعتقاد ندارید یا دیگر رفتار خاصی نخواهید داشت
to say formally or publicly that you no longer own support believe in or have a connection with something
به طور رسمی یا علنی بگویید که دیگر مالک، حمایت، اعتقاد یا ارتباطی با آن نیستید
علناً بگویید که دیگر مالک، حمایت، اعتقاد یا ارتباطی با آن نیستید
من روشی را که او عملاً ادعاهای اجدادی برای خدایی شدن را کنار گذاشته است، تحسین می کنم.
Bernard and Ellen went to visit Belinda, who had renounced her separatist tendencies sufficiently to marry a graphics designer.
برنارد و الن به دیدار بلیندا رفتند، کسی که تمایلات جدایی طلبانه خود را به اندازه کافی کنار گذاشته بود تا با یک طراح گرافیک ازدواج کند.
Rudolph voluntarily renounced his U.S. citizenship.
رودلف به طور داوطلبانه تابعیت ایالات متحده خود را لغو کرد.
با پشتکار تحسین برانگیزی از بین رفت و از قدرت خود بر قلمروهای یکی پس از دیگری چشم پوشی کرد.
توصیه ام را به او یادآوری کردم که نباید به این سرعت از مجلس علیا دست می کشید.
Edward reportedly surrendered and abdicated, whereupon the estates renounced their homage to him and then returned to inform parliament.
بنا بر گزارشها، ادوارد تسلیم شد و از سلطنت کنارهگیری کرد، پس از آن، املاک از ادای احترام خود به او صرف نظر کردند و سپس برای اطلاع پارلمان بازگشتند.
It demands insight into the necessity of growing old and the courage to renounce what is no longer compatible with it.
این نیاز به بینش در مورد ضرورت پیر شدن و شجاعت برای چشم پوشی از آنچه دیگر با آن سازگار نیست.
انصراف از ادعا/عنوان/امتیاز/حق
آیا چارلز به نفع پسرش از تاج و تخت چشم پوشی می کند؟
شاهزاده حاضر به چشم پوشی از حق خود برای تاج و تخت نیست.
او رسما تابعیت خود را ترک کرد.
to renounce ideals/principles/beliefs, etc.
چشم پوشی از آرمان ها/اصول/باورها و غیره.
بیانیه مشترکی مبنی بر عدم استفاده از خشونت
بسیاری به دلیل امتناع از دست کشیدن از دین خود اعدام شدند.
او از همکاران سابق خود چشم پوشی کرده بود.
شوهر سابق او از ادعای خود در مورد خانه خانواده صرف نظر کرد.
گاندی استفاده از خشونت را کنار گذاشت.
relinquish
رها کردن
surrender
تسلیم شدن
cede
واگذار کردن
کناره گیری
abdicate
استعفا دهد
resign
چشم پوشی
waive
نفی کردن
abnegate
چشم پوشی کردن
forgo
سلب مسئولیت
abjure
انکار
disclaim
کاهش می یابد
حذف کردن
renege
دست برداشتن از
امضا کن
demit
تحویل دادن
بازده
قسم خوردن
انکار کردن
رد کردن
forswear
قربانی
disavow
حجم معاملات
forsake
اجتناب
disown
بخشی با
رها شدن از
repudiate
sacrifice
eschew
dispense with
