vestige
vestige - بقایای
noun - اسم
UK :
US :
بخش یا مقدار کمی از چیزی که وقتی بیشتر آن دیگر وجود ندارد باقی می ماند
کمترین مقدار ممکن از یک کیفیت یا احساس
a small part or amount of something larger, stronger, or more important that still exists from something that existed in the past
بخش یا مقدار کوچکی از چیزی بزرگتر، قوی تر یا مهمتر که هنوز از چیزی که در گذشته وجود داشته است وجود دارد.
بخش کوچکی که از چیزی بزرگتر و مهمتر باقی مانده است، به عنوان مثال. یکی که دیگر استفاده نمی شود
اغلب این برچسب برای برنامه اعمال شده است، اما هرگز، هرگز، ردی از حقیقت نداشته است.
اما آنها ماندند تا همه آثار بت پرستی را پاک کنند.
بنابراین اینجا آنها هستند، آخرین بقایای یک امپراتوری زمانی مغرور.
من دو روز پیش آخرین بقایای آن سازمان را نابود کردم.
آخرین بقایای رژیم استعماری قدیمی
هیچ اثری از حقیقت در این شایعه وجود ندارد.
گزارش او نشانی از آرامش نداشت.
دیوان عالی حکم داد که ایالت ها باید تمام آثار تبعیض گذشته را حذف کنند.
دولت باید آخرین بقایای فساد را از بین ببرد.
او هیچ اثری از پشیمانی از جرم خود نشان نداد.
من در تلاش برای حفظ هر گونه بقایای اعتقاد به بی گناهی او هستم.
این ساختمان های قدیمی آخرین بقایای یک گذشته استعماری هستند.
اکنون هیچ بقای امیدی وجود ندارد که کودکان گمشده زنده پیدا شوند.
بقایای سکونتگاه های باستانی در غارها دیده می شود.
relic
یادگار
remnant
باقی مانده
پی گیری
remains
باقی
echo
اکو
token
نشانه
souvenir
سوغات
remainder
یادآور
reminder
علامت
residue
یادگاری
امضا کردن
memento
سایه
پس مانده غذا
میراث
شواهد و مدارک
leftover
احساس؛ عقیده؛ گمان
قطعه
جام
حافظه
fragment
یادداشت
trophy
روح
remembrancer
ترک می کند
خماری
memorandum
رد پا
یادآوری
leavings
پیشنهاد
hangover
اثر
footprint
remembrance
اطلاعات
