arbiter
arbiter - داور
noun - اسم
UK :
US :
کسی که بر نظرات جامعه در مورد شیک بودن، از نظر اجتماعی قابل قبول و غیره تاثیر می گذارد
کسی یا چیزی که بحثی را بین دو طرف متضاد حل می کند
شخص یا سازمانی با اختیار تصمیم گیری در مورد چگونگی انجام کاری
شخص یا سازمانی که سعی می کند راه حلی برای اختلاف نظرها بیابد
کسی که قضاوت می کند، بحثی را حل می کند یا تصمیم می گیرد که چه کاری انجام شود
شخصی که به عنوان قاضی در بحث یا موضوع مورد علاقه عمل می کند
An arbiter is also an arbitrator.
داور هم داور است.
کسی که نظرش تاثیر زیادی داره
شخص یا سازمانی که قدرت تصمیم گیری در مورد آنچه قابل قبول یا قانونی است را دارد
The Houses of Parliament are also the final arbiters of the tenure of office of judges of the Supreme Court.
مجالس مجلس نیز داوران نهایی تصدی قضات دیوان عالی کشور هستند.
این کلید بود - داور نهایی موفقیت یا شکست.
داوران واقعی مد در سوپر شو، خرده فروشان هستند.
The best sort of customers were important in themselves but they were more important as the arbiters of social fashion.
بهترین نوع مشتریان به خودی خود مهم بودند، اما به عنوان داوران مد اجتماعی اهمیت بیشتری داشتند.
بار دیگر به نظر می رسید که ایالات متحده داور جنگ و صلح در خاورمیانه است.
Though everybody pays lip service to performance politics is often the ultimate arbiter of their fate.
اگر چه همه به عملکرد خود توجه می کنند، سیاست اغلب داور نهایی سرنوشت آنهاست.
Many a western arbiter of taste frowned upon the above paintings when in the form of gilt-framed reproductions.
بسیاری از داوران سلیقه غربی به نقاشیهای بالا که به شکل بازتولید قاب طلایی بودند، اخم کردند.
قانون داور نهایی آنچه که زشت تلقی می شود است.
an arbiter of taste/style/fashion
داور سلیقه/سبک/مد
این سبک توسط داوران سلیقه معاصر به عنوان بیش از حد آراسته رد می شود.
نویسندگان مجله به عنوان داوران سلیقه در دنیای ادبی تلقی می شدند.
دولت داور نهایی اختلافات خواهد بود.
برخی از مجلات داور مد هستند.
او از آغازی مؤدبانه اما متواضع برخاست تا به داوری سلیقه و آداب تبدیل شود.
It is the country's parliament which remains the final arbiter of which laws are passed and in what form.
این پارلمان کشور است که داور نهایی این است که کدام قوانین و به چه شکلی تصویب می شوند.
قضاوت کنید
referee
داور
adjudicator
مصالحه کننده
arbitrator
واسطه
umpire
میان
conciliator
کمک داور
mediator
مذاکره کننده
go-between
صلح طلب
linesman
شفیع
negotiator
مداخله گر
peacemaker
امپی
intercessor
ثابت کننده
intervenor
نگهدارنده
umpie
میانجی
assistant referee
داور خط
fixer
ماون
holdout
ناظم
intermediary
دلال
شفاعت کننده
maven
کارشناس
middleperson
آشتی دهنده
moderator
دلال صادق
broker
ارزیاب
middleman
حد واسط
interceder
reconciler
honest broker
assessor
intermediate
interposer
پایان