actuary

base info - اطلاعات اولیه

actuary - آکچوئری

noun - اسم

/ˈæktʃueri/

UK :

/ˈæktʃuəri/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [actuary] در گوگل
description - توضیح
  • someone whose job is to advise insurance companies on how much to charge for insurance after calculating the risks


    کسی که کارش مشاوره دادن به شرکت های بیمه در مورد میزان هزینه بیمه است، پس از محاسبه خطرات

  • someone whose job is to calculate risks, in order to advise INSURANCE companies or PENSION FUNDs


    کسی که کارش محاسبه ریسک است تا به شرکت های بیمه یا صندوق های بازنشستگی مشاوره دهد.

  • a person who calculates how likely accidents, such as fire flood, or loss of property are to happen and tells insurance companies how much they should charge their customers


    شخصی که احتمال وقوع حوادث مانند آتش سوزی، سیل یا از دست دادن اموال را محاسبه می کند و به شرکت های بیمه می گوید که چقدر باید از مشتریان خود هزینه کنند.

  • a person whose job is to calculate risk for insurance companies and pension funds, especially the age to which people are expected to live. The companies and funds use the results to make certain that they always have enough money to make payments to the people who have a right to them


    فردی که کارش محاسبه ریسک برای شرکت های بیمه و صندوق های بازنشستگی است، به ویژه سنی که انتظار می رود افراد در آن زندگی کنند. شرکت‌ها و صندوق‌ها از نتایج استفاده می‌کنند تا مطمئن شوند که همیشه پول کافی برای پرداخت به افرادی که حقشان را دارند دارند.

  • An actuary, assuming no casual connection might calculate the odds against such a coincidence.


    یک اکچوئر، با فرض عدم ارتباط اتفاقی، ممکن است شانس چنین اتفاقی را محاسبه کند.

  • As actuaries we are professionally trained to make forward projections so we should also look at the future for our own profession.


    ما به‌عنوان اکچوئر به‌طور حرفه‌ای آموزش دیده‌ایم تا پیش‌بینی‌های آینده را انجام دهیم، بنابراین باید برای حرفه خود به آینده نیز نگاه کنیم.

  • A developing issue for actuaries has been the question of the possible use of professional certification of reserves for general insurance.


    یک موضوع در حال توسعه برای اکچوئرها، مسئله استفاده احتمالی از گواهینامه حرفه ای ذخایر برای بیمه عمومی بوده است.

  • He accepted the arguments of an independent actuary that policyholders' realistic expectation they should benefit from inherited estates was limited.


    او استدلال های یک اکچوئر مستقل را پذیرفت که انتظار واقع بینانه بیمه گذاران برای بهره مندی از دارایی های موروثی محدود است.


  • در واقع مدیریت سرمایه گذاری حوزه ای است که بسیاری از اکچوئرها نقش بسیار فعالی در شرکت های بیمه ایفا می کنند.

  • Nowadays, actuaries are spearheading the revolution which is taking place in the pensions field.


    امروزه، اکچوئرها در حال پیشروی انقلابی هستند که در حوزه بازنشستگی در حال وقوع است.

  • The statistical, financial and projection skills of actuaries are of particular relevance to this work.


    مهارت های آماری، مالی و پیش بینی اکچوئرها برای این کار ارتباط ویژه ای دارد.

  • Family Assurance Society may vary these charges if so advised by their actuary.


    در صورت توصیه اکچوئری، انجمن تضمین خانواده ممکن است این هزینه ها را تغییر دهد.

example - مثال
  • Actuaries and auditors have a statutory duty to report anything that exposes the assets of a pension scheme to risk.


    اکچوئرها و حسابرسان وظیفه قانونی دارند هر چیزی را که دارایی های یک طرح بازنشستگی را در معرض خطر قرار می دهد گزارش دهند.

synonyms - مترادف
  • accountant


    حسابدار

  • bookkeeper


    ممیز، مامور رسیدگی

  • auditor


    تحلیلگر


  • کنترل کننده

  • comptroller


    ماشین حساب

  • calculator


    منشی

  • clerk


    ممتحن

  • examiner


    حسابگر

  • reckoner


    CPA

  • CPA


    شمارنده لوبیا


  • حسابدار قسم خورده

  • book-keeper


    حساب دار

  • certified public accountant


    حسابدار عمومی

  • cost accountant


    آمارشناس

  • public accountant


    خرد کننده اعداد

  • statistician


    حساب عمومی تایید شده

  • number cruncher


    خزانه دار

  • certified public account


    اجرایی مالی

  • treasurer


    مسئول امور مالی


  • حسابدار خبره


  • حسابدار دارای مجوز دولتی

  • chartered accountant


    C.P.A.

  • state-licensed accountant


  • C.P.A.


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

picasso

لغت پیشنهادی

badinage

لغت پیشنهادی

accordion