billing
billing - صورتحساب
noun - اسم
UK :
US :
تهیه و ارسال لیست مبالغ بدهی به مشتریان برای کالاها یا خدمات
ارزش کل فروش های انجام شده توسط یک شرکت در یک دوره زمانی خاص
نحوه توصیف چیزی در تبلیغات
فرآیند ارسال صورتحساب به مردم و درخواست از آنها برای پرداخت پول بدهی
اطلاعات، به ویژه در مورد یک عملکرد
جایگاه برتری که برای کسی در یک نمایش تبلیغ می شود
the process of sending someone a document asking them to pay for goods or services that they have received
فرآیند ارسال سندی برای کسی که از او میخواهد برای کالاها یا خدماتی که دریافت کردهاند بپردازد
ارزش فروش یک شرکت در یک دوره خاص
روشی که در آن چیزی تبلیغ یا توصیف می شود
سرمایه گذاری در برخی از فناوری ها می تواند توجیه شود زیرا منجر به صورتحساب کارآمدتر می شود.
No easy task and no wonder that Charlotte Knox, who painted them receives equal billing with Davidson for the book.
کار آسانی نیست و جای تعجب نیست که شارلوت ناکس، که آنها را نقاشی کرده است، صورت حسابی برابر با دیویدسون برای کتاب دریافت می کند.
این اندی ویلیامز یا Lames Last Billing and Cooing است.
بیشتر صورتحساب سایر موارد در پایان پرونده انجام می شود.
برجسته ترین صورت حساب به مالک، بارون فون براون، تعلق گرفت.
However the price of gas and electricity for slot meters is generally higher than for quarterly billing.
با این حال، قیمت گاز و برق برای کنتورهای اسلات به طور کلی بالاتر از صورتحساب سه ماهه است.
Bookings procedures were based on a conventional chart with Whitney diary and room racks, while billing was based on Sweda machines.
روشهای رزرو بر اساس یک نمودار معمولی با دفتر خاطرات ویتنی و قفسههای اتاق بود، در حالی که صورتحساب بر اساس ماشینهای Sweda بود.
برای داشتن صورت حساب برتر/ستاره
این تیم حساب خود را بهعنوان طرفداران واضح برای پیروزی توجیه کرد.
صورتحساب حدود 7 میلیون دلار
itemized (= detailed) billing
صورتحساب تفصیلی (= تفصیلی).
متأسفانه، نمایش هرگز مطابق با (= به خوبی) صورت حساب خود عمل نکرد.
دنچ صورتحساب ستارهای دریافت میکند و بهطور موجهی چنین است.
ویوین کار خود را در بخش صورتحساب ترک کرد.
an electronic billing system
یک سیستم صورتحساب الکترونیکی
این شرکت با صورتحساب سالانه حدود 700 میلیون دلار، دفاتری در اروپا نیز دارد.
لطفاً صورتحساب های ماهانه پیش بینی شده کلی خود را فهرست کنید.
او یک صورتحساب به عنوان تاجر برتر سال را به دست آورده است.
charging
شارژ کردن
invoicing
صورتحساب
debiting
بدهکار
levying
اخذ مالیات
collecting
جمع آوری
demanding
مطالبه گر
pricing
قیمت گذاری
sending an invoice to
ارسال فاکتور به
ارسال صورتحساب به
رفع شارژ
تعیین قیمت
ارسال بیانیه به
asking for
درخواست
درخواست در پرداخت
گذاشتن بازو
گذاشتن لقمه
قرار دادن فشار روی
تحمیل کننده
imposing
سختگیرانه
exacting
تنظیمات
asking
ارزیابی
تخمگذار
assessing
جریمه
laying
قرار دادن
fining
انتظار می رود
putting
فروش برای
placing
تثبیت قیمت در
expecting
gathering
selling for
راز
