blossom
blossom - شکوفه - گل
noun - اسم
UK :
US :
یک گل یا گلهای روی درخت یا بوته
اگر درختان شکوفا شوند، گل تولید می کنند
شادتر، زیباتر، موفق تر و غیره شدن
وقتی درخت یا گیاهی شکوفا می شود، قبل از تولید میوه قابل خوردن، گل تولید می کند.
When people blossom, they become more attractive successful or confident and when good feelings or relationships blossom, they develop and become stronger
وقتی افراد شکوفا می شوند، جذاب تر، موفق تر یا با اعتماد به نفس تر می شوند و زمانی که احساسات یا روابط خوب شکوفا می شوند، رشد می کنند و قوی تر می شوند.
یک گل کوچک، یا گل های کوچک روی یک درخت یا گیاه
(از درخت یا گیاه) برای تولید گلهایی که به میوه تبدیل می شوند
یک گل، یا تمام گل های یک درخت یا گیاه
It was springtime and the slopes were ablaze with almond blossom, the vivid green terraces edged with blue irises.
فصل بهار بود و دامنهها از شکوفههای بادام میسوختند، تراسهای سبز رنگی که لبههای زنبق آبی را به خود اختصاص داده بودند.
لرزههایی مانند شکوفهها بر شکل غیرجسمی او فرود آمد، باران نقرهای و حبابهای درخشان.
رئیس جمهور، که الکل بسیار کمی می نوشد، کوکتل مورد علاقه خود، شکوفه پرتقال ضعیف را میل کرد.
orange blossom
شکوفه پرتقال
در اینجا ما یک گیلاس با شکوفه های بهاری صورتی کم رنگ انتخاب کردیم که در اوایل سال منظره ای خوشایند بود.
شکوفه ها همچنین نشان دهنده ویژگی های زنانه نرمی، ملایمت و آرامش است.
لینکلن در کنار یک هیبیسکوس با سه شکوفه چمباتمه زده بود.
Occasionally there were small isolated villages, looking like white blossom carelessly tossed on the vast landscape.
گهگاه دهکدههای کوچک و منزوی وجود داشت که به نظر میرسیدند شکوفههای سفیدی که بیدقت روی چشمانداز وسیع پرتاب شدهاند.
cherry/orange/apple blossom
شکوفه گیلاس / پرتقال / سیب
درختان در حال شکوفه هستند.
او عاشق بهار بود، زمانی که شکوفه ها از بین می رفت.
در بهار بازدیدکنندگان برای دیدن شکوفه ها در اوج خود می آیند.
درختی با شکوفه های صورتی کم رنگ
امیدوارم این درخت در سال آینده شکوفه دهد.
درخت گیلاس شروع به شکوفه دادن کرده است.
او اخیراً واقعاً شکوفا شده است.
او ناگهان در حال شکوفا شدن به یک زن بسیار جذاب است.
Sean and Sarah's friendship blossomed into love.
دوستی شان و سارا به عشق شکوفا شد.
apple/cherry blossom
شکوفه سیب/گیلاس
شکل. او اخیراً واقعاً شکوفا شده است (= مطمئن تر و موفق تر شده است).
درخت با شکوفه های سفید پوشیده شده بود.
بوی شکوفه سیب فضا را پر کرده بود.
withering
پژمرده شدن
deterioration
زوال
spoilage
خراب شدن
disintegration
تجزیه
dying
در حال مرگ
