surf
surf - موج سواری
noun - اسم
UK :
US :
سوار شدن بر امواج در حالی که روی تخته مخصوص ایستاده است
ماده سفیدی که در بالای امواج هنگام حرکت به سمت ساحل تشکیل می شود
to look quickly at information on the Internet or at several different television programmes to find something that interests you
نگاهی سریع به اطلاعات موجود در اینترنت یا چندین برنامه تلویزیونی مختلف برای یافتن چیزی که مورد علاقه شماست
برای گذراندن وقت برای بازدید از بسیاری از وب سایت ها
سوار شدن بر روی موجی که به سمت خشکی می آید، در حالی که روی تخته مخصوصی ایستاده یا دراز کشیده است
نوک امواج روی دریا وقتی نزدیک ساحل هستند یا به صخره برخورد می کنند
امواج دریا وقتی به ساحل نزدیک می شوند یا به صخره ها برخورد می کنند
حرکت سریع از یک مکان به مکان دیگر در یک سیستم برای یادگیری آنچه که هر مکان ارائه می دهد
استفاده از تخته موج سواری (= تخته بلند و باریک) برای سوار شدن بر امواج به سمت ساحل
برای گذراندن وقت برای دیدن وب سایت ها
شما یک حساب Beenz باز می کنید و سپس در آن گشت و گذار می کنید.
بنابراین یک کاربر می تواند در حین صحبت با تلفن با سرعت بالا در اینترنت گشت و گذار کند.
بسیاری از جوانان ساعت ها را صرف گشت و گذار در اینترنت می کنند.
ما به آنها آزمونهایی در مورد بریتانیا میدهیم و به آنها اجازه میدهیم در اینترنت گشت و گذار کنند.
صدای شکستن موج سواری در ساحل
او تصمیم گرفت برای موج سواری در نزدیکی Fremantle برود.
سیدنی، پایتخت موج سواری جهان (= جایی که ورزش موج سواری بسیار محبوب است)
بچه ها در موج سواری به اطراف می پاشیدند.
dolphins riding the surf
دلفین ها سوار بر موج سواری
غرش موج سواری از راه دور
شیرهای دریایی در نزدیکی موج سواری در سواحل قرار دارند.
او زمان زیادی را صرف گشت و گذار در اینترنت/شبکه/وب می کند.
آنها هر آخر هفته به موج سواری می روند.
ما تقریباً از سقوط / غرش موج سواری کر شده بودیم.
اکنون می توانید رایانه خود را روشن کنید و به گشت و گذار در وب بروید.
او زمان زیادی را صرف گشت و گذار در کانال های تلویزیونی می کند.
Persuading more subscribers to surf the internet is at the heart of a strategy intended to boost sales.
متقاعد کردن بیشتر مشترکین به گشت و گذار در اینترنت در قلب استراتژی است که برای افزایش فروش در نظر گرفته شده است.
در اینجا ده نکته ایمن موج سواری برای نوجوانان آورده شده است.
foam
فوم
froth
کف کردن
suds
سود
lather
اسپوم
spume
سر
افشانه
spray
شکن ها
breakers
اسپیندریفت
spindrift
شانه ها
combers
غلطک ها
rollers
دریا
متورم شدن
swell
موج
امواج
waves
کلاه های سفید
whitecaps
شکستن امواج
breaking waves
حباب ها
bubbles
جوشش
effervescence
گاز گرفتن
fizz
موس
mousse
تفاله
scum
صابون
soap
آب صابون
soapsuds
کرم رنگ
صابون بودن
soapiness
تاج
crest
برم
frothiness
اسکاد
barm
مخمر
scud
yeast
ثبات
