actuality
actuality - واقعی بودن
noun - اسم
UK :
US :
حقایق، به جای چیزهایی که مردم باور یا تصور می کنند
حالت واقعی بودن یا واقعی بودن
یک واقعیت
واقعا
Jane thinks that they will probably marry in actuality but that he can not love the vain, shallow woman.
جین فکر می کند که آنها احتمالاً در واقع ازدواج خواهند کرد، اما او نمی تواند زن بیهوده و کم عمق را دوست داشته باشد.
اکنون دو بار آن را زندگی کردم، یک بار در انتظار، یک بار در واقعیت.
It all seemed a thousand miles from the nearest town though in actuality it might be only five or six.
همه اینها هزار مایل دورتر از نزدیکترین شهر به نظر می رسید، اگرچه در واقع ممکن است فقط پنج یا شش فاصله باشد.
در واقع پنیرسازی حفظ یک ماده غذایی با کم آبی است.
شما نباید توهم 33 حرکت را با واقعی بودن آن اشتباه بگیرید.
در نتیجه، دیدگاه او باید نسبت به واقعیت های زمان خود صادق تر از او باشد.
این ساختمان در واقعیت به همان اندازه که در عکسها دیده میشود چشمگیر به نظر میرسید.
واقعیت های تلخ زندگی در زندان
او با واقعیت های زندگی در آفریقا ارتباطی ندارد.
در واقع، سال گذشته تعداد کمی از کارها از دست رفت.
واقعیت
حقیقت
materiality
مادی بودن
مورد
factuality
ماده
verity
جسمانی بودن
وجود داشتن
زندگي كردن
corporeality
واقعی بودن
اساسی بودن
یقین - اطمینان - قطعیت
realness
متریال سازی انگلستان
substantiality
تحقق ایالات متحده
certainty
عملی بودن
materialisationUK
زندگی واقعی
materializationUS
دنیای واقعی
practicality
واقعیت واقعی
میله های برنجی
چیزهای مستقیم
اینجا و الان
brass tacks
جهان واقعی
چیست
امرار معاش
زندگی
چیز بودن
جسمانی
subsistence
صداقت
thingness
corporality
truthfulness
فانتزی
داستان
illusion
توهم
irreality
غیر واقعی بودن
phantasy
شکست
unreality
از دست دادن
دروغ
forfeit
سرزمین پریان
خیال پردازی
delusion
fairyland
reverie