heresy
heresy - ارتداد
noun - اسم
UK :
US :
اعتقادی که با اصول رسمی یک مذهب خاص مخالف است
یک باور، گزاره و غیره که با آنچه گروهی از مردم به درستی معتقدند مخالف است
(the act of having) an opinion or belief that is the opposite of or against what is the official or popular opinion or an action that shows that you have no respect for the official opinion
(عمل داشتن) عقیده یا عقیده ای که مخالف یا بر خلاف نظر رسمی یا عمومی است، یا عملی که نشان می دهد شما برای عقیده رسمی احترام قائل نیستید.
اعتقادی که مخالف اصول یک دین خاص است
a belief opposed to the official belief of a church and that is considered wrong or the condition of having such beliefs
اعتقادی که مخالف اعتقاد رسمی یک کلیسا است و اشتباه تلقی می شود یا شرط داشتن چنین اعتقاداتی
His apparent heresy is not that of the smooth talking cleric, but the statistician specialising in the field of criminology.
بدعت ظاهری او نه روحانی خوش صحبت، بلکه آماردان متخصص در زمینه جرم شناسی است.
گفتن این حرف در دنیای مدرن ممکن است بدعت باشد، اما Profitboss یک پاکدامن است.
همیشه نبردهای جدیدی برای جنگیدن وجود داشت، موانع جدیدی برای ریشه کن کردن، بدعت های جدید برای از بین بردن.
یک معلم الهیات یک بار به کلاس خود توصیه کرد که سالی یک کتاب بدعت خوب بخوانند.
اکنون پول هنگفتی برای پاکسازی مدارس ابتدایی از بدعت های ضد آوازی ریخته خواهد شد.
این بدعت است که قوانین بیسبال را تغییر دهیم.
دشمنان او این بدعت را ضد نوامیس نامیدند.
این دو بدعت در یک تقارن زیبا در هم آمیختند.
او را به جرم بدعت در آتش سوزاندند.
بدعت های پروتستان های اولیه
این ایده برای اکثر کارمندان شرکت بدعت است.
اظهارات رادیکال مانند این برای اکثر اعضای حزب جمهوری خواه بدعت است.
او مرتکب بدعت نواختن آهنگ لیدی گاگا در یک ایستگاه موسیقی کلاسیک شد.
او در قرن پانزدهم به دلیل بدعت در آتش سوزانده شد.
fig. The concept of college athletes being paid to play sports was received as nothing short of heresy (= unusual opinions considered completely wrong).
شکل. مفهوم ورزشکاران دانشگاهی که برای انجام ورزش پول میگیرند به عنوان بدعت (= نظرات غیرمعمول کاملاً اشتباه تلقی میشوند) دریافت شد.
dissidence
مخالفت
heterodoxy
هترودوکسی
apostasy
ارتداد
unorthodoxy
غیر متعارف
dissension
اختلاف
nonconformity
عدم انطباق
revisionism
رویزیونیسم
faction
فرقه
freethinking
آزاد اندیشی
agnosticism
آگنوستیک
atheism
بی خدایی
blasphemy
توهین به مقدسات
iconoclasm
شمایل شکنی
idolatry
بت پرستی
impiety
بی تقوایی
non-belief
بی اعتقادی
non-theism
غیر خداباوری
paganism
شک ایالات متحده
skepticismUS
شکاکیت انگلستان
scepticismUK
شقاق
schism
فرقه گرایی
sectarianism
جدایی طلبی
separatism
بی ایمانی
unbelief
فرار
defection
انحراف
deviation
ناباوری
disbelief
واگرایی
dissent
خطا
divergence
مغالطه، استدلال غلط
fallacy
