affidavit
affidavit - سوگندنامه
noun - اسم
UK :
US :
بیانیه کتبی که شما سوگند یاد می کنید درست است، برای استفاده به عنوان مدرک در دادگاه
a written statement that someone makes after promising officially to tell the truth. An affidavit can be used as proof in a law court.
بیانیه کتبی که کسی پس از قول رسمی گفتن حقیقت انجام می دهد. سوگندنامه می تواند به عنوان دلیل در دادگاه حقوقی استفاده شود.
a written statement made by someone who has sworn to tell the truth which might be used in a court of law
یک بیانیه کتبی توسط شخصی که سوگند یاد کرده است حقیقت را بگوید، که ممکن است در دادگاه مورد استفاده قرار گیرد
a written statement made by someone who has officially promised to tell the truth and which might be used in a court of law
بیانیه ای کتبی توسط شخصی که رسماً قول داده حقیقت را بیان کند و ممکن است در دادگاه مورد استفاده قرار گیرد
اگر گواهی ها را گم کردید، می توانید سوگندنامه را امضا کنید و همچنان وصیت نامه را بازیابی کنید.
او با رقم 500 می آید، یک سوگندنامه را امضا می کند و یک علامت شاهد دارد.
Certain exparte applications are required to be made by affidavit, in which case the affidavit itself suffices as the application.
برخی از درخواستهای خارج از کشور باید با مبایعه نامه ارائه شوند، در این صورت خود اظهارنامه به عنوان درخواست کافی است.
یک سوگند نامه فدرال وارن را با طرح هایی برای خرید 500000 گلوله مرتبط می کند.
In affidavits, Dubuque employers predicted they could use financial incentives to prod workers to use out-of-town hospitals.
در سوگندنامه ها، کارفرمایان Dubuque پیش بینی کردند که می توانند از مشوق های مالی برای تشویق کارگران به استفاده از بیمارستان های خارج از شهر استفاده کنند.
Form and content of affidavits Rule 10 of the Amendment Rules 1991 provides for affidavits to bear corner-markings.
شکل و محتوای سوگندنامه ها قانون 10 قوانین اصلاحی 1991 تعهدنامه ها را دارای علامت گوشه ای می داند.
A party entitled to enforce the judgment or order may apply on affidavit to issue the necessary process.
طرفی که حق اجرای حکم یا دستور را دارد میتواند برای صدور پروسه لازم با استشهادنامه درخواست کند.
Counsel further contended that on the affidavit evidence the debtor has an arguable claim that the solicitors were negligent in two respects.
وکیل همچنین ادعا کرد که بر اساس مدارک استشهادی، بدهکار ادعای قابل بحثی دارد مبنی بر اینکه وکلا از دو جنبه سهل انگاری کرده اند.
to make/swear/sign an affidavit
سوگندنامه کردن/قسم خوردن/امضای سوگندنامه
آنها سوگند یاد کردند و مطالب بیشتری را در اختیار دادگاه گذاشتند.
He admitted he was one of a number of people stealing from the company according to the affidavit filed by the district attorney's office.
او اعتراف کرد که بر اساس سوگندنامه ثبت شده توسط دادستانی منطقه، یکی از تعدادی از افرادی بود که از شرکت سرقت می کردند.
declaration
اعلام
بیانیه
affirmation
تایید
شهادت
proclamation
اعلامیه
confession
اعتراف
confirmation
تائیدیه
oath
سوگند - دشنام
ابزار قانونی
official declaration
اعلامیه رسمی
sworn statement
بیانیه سوگند خورده
حرفه
asseveration
تصدیق
attestation
ادعا
assertion
اقرار
avowal
گواهی
deposition
پرهیزگاری
averment
گواهینامه
allegation
کلمه
testimonial
مطالبه
اطمینان
شواهد و مدارک
assurance
اعتراض
وثیقه
announcement
ارسال
pronouncement
وعده
protestation
نذر
avouchment
submission
vow
refutation
رد
disproof
رد کردن
contradiction
تناقض
negation
نفی
rebuff
انکار
repudiation
تخلف
contravention
مخالفت
disavowal
وتو
رخنه
denial
زنگ تفريح
veto
ممنوعیت
breach
باطل شدن
prohibition
nullification