airbrush
airbrush - ایربراش
noun - اسم
UK :
US :
قطعه ای از تجهیزات که از هوا برای قرار دادن رنگ روی سطح استفاده می کند
برای بهتر جلوه دادن یک عکس یا عکس از ایربراش استفاده کنید
a machine that spreads paint using air pressure used for painting or for delicate improvement work on photographs
ماشینی که رنگ را با استفاده از فشار هوا پخش می کند، برای رنگ آمیزی یا کارهای ظریف بهسازی روی عکس ها استفاده می شود
استفاده از ایربراش برای پوشاندن یا بهبود ظاهر چیزی
نشان دادن چیزی به عنوان متفاوت از آنچه واقعاً هست
هنرمندی که کاور آلبوم من را تهیه کرد از ایربراش استفاده کرد و من از او خواستم سه گیتار برای من بسازد.
قیمت بلیتزر تنها با 5.99 پوند کمتر از یک قوطی پیشرانه ایرباش است!
Klein and Jean Tinguely used fire Hamilton appropriated the commercial artist's airbrush.
کلاین و ژان تینگولی از آتش استفاده کردند، همیلتون ایربراش هنرمند تجاری را تصاحب کرد.
سایر رنگ های نیمه نازک در هنگام استفاده با ایربراش خواص مشابهی دارند.
pictures of airbrushed models
عکس های مدل های ایربراش
It's so obvious in the photo that her wrinkles have been airbrushed out (= removed from the photograph with an airbrush).
در عکس به قدری مشخص است که چین و چروک هایش با ایربراش پاک شده است (= با ایربراش از عکس حذف شده است).
It's almost as if the revolutionary leaders have been airbrushed out of history (= ignored by the official version of history ).
تقریباً مثل این است که رهبران انقلاب از تاریخ خارج شده اند (= نسخه رسمی تاریخ نادیده گرفته شده اند).
decolorize
رنگ زدایی
آشکار ساختن
نوار
uncover
برملا کردن
whiten
سفید کردن
در معرض گذاشتن
disclose
فاش کردن
unveil
رونمایی کند
unmask
نقاب برداری
divulge
نشان می دهد
برهنه دراز بکش
lay bare
از زیر خاک بیرون بیاورد
unearth
باز کردن
uncloak
برهنه
bare
نمایش دادن
خیانت کردن
betray
نمایندگی کند
صادق باش
بگو
گواهی
attest
رها کردن
راست کردن
straighten
باز کن
متهم کردن
محکوم کردن
condemn
جمله
حقیقت را بگو
سرزنش کردن