aisle
aisle - راهرو
noun - اسم
UK :
US :
a long passage between rows of seats in a church plane theatre etc or between rows of shelves in a shop
گذری طولانی بین ردیفهای صندلیهای کلیسا، هواپیما، تئاتر و غیره یا بین ردیفهای قفسههای یک مغازه
یک فضای طولانی و باریک بین ردیف صندلی های هواپیما، سینما یا کلیسا
یک فضای طولانی و باریک بین ردیف قفسه های یک مغازه بزرگ
a long narrow space between rows of seats in an aircraft theater church etc., or between the rows of shelves in a store
یک فضای طولانی و باریک بین ردیفهای صندلی در هواپیما، تئاتر، کلیسا و غیره یا بین ردیفهای قفسههای یک فروشگاه
the long narrow space between the rows of shelves in a large store also used to refer to the shelves themselves
فضای باریک طولانی بین ردیفهای قفسهها در یک فروشگاه بزرگ که برای اشاره به خود قفسهها نیز استفاده میشود.
فضای باریک طولانی بین ردیف صندلی ها در هواپیما، سینما، تئاتر و غیره.
راهرویی از پله ها از جلو به عقب در اتاق می گذشت.
ما در راهرو رژه رفتیم و با عصای بلندمان ضربه زدیم و برای جمعیت فریاد زدیم و سوت زدیم.
سال گذشته موزیکال تماشاگران را در راهروها به رقصیدن درآورد، بنابراین بلیط ها به سرعت فروخته می شوند.
در سراسر بلیچرها، گروه اورگان سازهای خود را زمین می گذارد و شروع به رقصیدن در راهروها می کند.
Primo waves his hand at his own reflection and that of the empty seat on the opposite side of the aisle.
پریمو دستش را روی انعکاس خودش و صندلی خالی طرف مقابل راهرو تکان می دهد.
صندلی راهرو (= در هواپیما یا قطار)
قهوه و چای در راهروی بعدی هستند.
او در حالی که روی بازوی پدرش در راهرو قدم می زد درخشان به نظر می رسید.
او به زودی ما را مجبور کرد که در راهروها غلت بزنیم.
هنگامی که صحبت از تغییرات آب و هوایی به میان می آید، این دو کشور اغلب در دو طرف حصار قرار دارند.
در دو طرف راهرو بحث هایی وجود دارد.
در آن سوی حصار خشم نسبت به اصلاحات وجود دارد.
این پیشنهادی است که توسط مردم دو طرف حصار سیاسی تایید شده است.
آیا می خواهید یک صندلی راهرو داشته باشید یا ترجیح می دهید کنار پنجره باشید؟
شامپو و صابون را در راهروی چهارم از ورودی پیدا خواهید کرد.
خرید آنلاین به این معنی است که از راهروهای شلوغ سوپرمارکت اجتناب کنید.
the frozen food/home baking, etc. aisle
راهرو غذای منجمد/پخت خانگی و غیره
راهروهای خواربارفروشی با مارک های روزمره، با قیمت بسیار رقابتی عرضه می شوند.
من همیشه یک صندلی در راهرو می خواهم، نه یک صندلی در پنجره.
مهماندار از راهرو پایین آمد و نوشیدنی سرو کرد.
corridor
راهرو
gangway
باند
lane
مسیر
گذر
passageway
گذرگاه
پیاده رو
walkway
شریان
artery
خیابان
avenue
پاکسازی
clearing
دوره
خروج
egress
ورود
hallway
افتتاح
ingress
راه رفتن
دنباله
جاده
کوچه
pathway
سالن
آلبوم عکس
پیاده راه
گذرگاه طاقدار
alley
مسیر پیاده روی
مسیر یدک کش
راه
footway
گردهمایی
arcade
footpath
alleyway
towpath
byway
concourse