ammunition
ammunition - مهمات
noun - اسم
UK :
US :
گلوله، گلوله (پوسته) و غیره که از اسلحه شلیک می شود
اطلاعاتی که می توانید از آنها برای انتقاد از کسی یا برنده شدن در بحثی علیه او استفاده کنید
اشیایی که می توان از سلاح شلیک کرد، مانند گلوله یا بمب
حقایقی که می توان از آنها برای حمایت از یک استدلال استفاده کرد
اشیایی مانند گلوله و بمب قابل شلیک از سلاح
مهمات همچنین اطلاعاتی است که برای حمله به کسی یا حمایت از یک استدلال استفاده می شود
مقدمات انجام شد و اسلحه و مهمات به سرقت رفت.
جیپ ها، مهمات و مواد غذایی بی صدا روی زمین افتادند.
The live ammunition that I experienced was not officially sanctioned as being hazardous enough to be included.
مهمات جنگی که من تجربه کردم رسماً به عنوان خطرناک بودن آنقدر تأیید نشده بود که بتوان در آن گنجانده شود.
سربازان به تیراندازی ادامه دادند تا اینکه دیگر مهماتی نداشتند.
آنها مهمات و آرزوهای زیادی داشتند.
اگرچه محافظهکاران کمتر سازماندهی شدهاند، اما همچنان مهمات زیادی دارند.
اکنون می دانستیم که در دام افتاده ایم و فقط چند گلوله مهمات باقی مانده است.
راهزنان با یک تفنگ و 120 گلوله فرار کردند.
آنها برای نیروها گلوله جنگی صادر کردند.
مهمات چند نفر از آنها تمام شده بود.
نامه تمام مهمات مورد نیازش را به او داد.
این ارقام مهمات سیاسی را در اختیار روسای پلیس قرار می دهد که برای منابع بیشتر بحث می کنند.
یک منبع خوب مهمات
کمبود مهمات
رفتار بد او مهمات فراوانی را برای مخالفانش فراهم کرد.
The president’s endorsement of the crime bill has deprived his opponents of ammunition to paint him as soft on crime.
تأیید لایحه جنایت توسط رئیس جمهور، مخالفان او را از مهمات محروم کرده است تا او را به عنوان ملایم در برابر جنایت نشان دهند.
shells
پوسته ها
شلیک کرد
rounds
دور
bullets
گلوله ها
cartridges
کارتریج ها
materiel
مواد
missiles
موشک ها
munitions
مهمات
ammo
بمب ها
bombs
مواد منفجره
explosives
پودر
پرتابه ها
projectiles
موشک
rockets
راب ها
slugs
تسلیحات
armaments
مغازه ها
stores
توپ
armament
بمب
باک شات
گلوله
buckshot
گلوله توپ
کارتریج
cannonball
شارژ
cartridge
شیمیایی
کانفتی
فیوز
confetti
نارنجک
explosive
fuse
grenade
grenades