banner
banner - بنر
noun - اسم
UK :
US :
یک تکه پارچه بلند که روی آن چیزی نوشته شده است که اغلب بین دو قطب حمل می شود
یک باور یا اصل
یک پرچم
a long piece of cloth with words written on it sometimes stretched between two poles and carried by people taking part in a march
یک تکه پارچه بلند که کلماتی روی آن نوشته شده بود که گاهی بین دو تیر کشیده می شد و توسط افرادی که در راهپیمایی شرکت می کردند حمل می شد.
a banner advertisement
آ بنر تبلیغاتی
ایده، اصل یا اعتقادی که به شدت توسط کسی حمایت می شود
a strip of material showing a name such as of a sports team or a message which is often put in a place where it can be seen by many people
نواری از مطالب که نامی را نشان میدهد، مانند یک تیم ورزشی، یا یک پیام، که اغلب در جایی قرار میگیرد که برای بسیاری از افراد قابل مشاهده باشد.
یک سال بنر سال غیرمعمول خوبی است
یک ایده یا اصل که به شدت توسط کسی حمایت می شود
بهتر از دیگران
او مرد شجاعی نبود و اغلب چنین می گفت و عصبی بودن فرضی خود را مانند یک بنر به صدا در می آورد.
یک معترض در روز 3 ژوئن اقدام به باز کردن بنر در میدان کرد، اما به سرعت توسط پلیس دستگیر شد.
A single protester attempted to unfurl a banner in the square on June 3, but was quickly arrested by police.
او قهرمان شکاکان است و با برافراشتن بنرهایش جلو میآید.
آیا لطفاً بنرهای حامی خود را آویزان کنیم تا با پناهندگان اشتباه نگیریم؟
Gephardt منطقی ترین قهرمانی است که آن بنر را بلند می کند.
معترضان بنرهای ضد جنگ حمل می کردند.
The protesters were carrying anti-war banners.
در پناهگاه های آنها شعارهایی بر روی بنرهای قرمز و زرد به اهتزاز درآمد.
یک بنر بزرگ روی خیابان روی آن نوشته شده بود به خانه خوش آمدید.
معترضان بنرهایی با مضمون «حیات وحش ما را نجات دهید» حمل می کردند.
آنها در انتخابات تحت پرچم «بدون مالیات جدید» مبارزه کردند.
سربازان تحت لوای سازمان ملل در کشور حضور دارند.
Banners demanded the leader's resignation.
بنرهایی خواستار استعفای رهبر بودند.
تظاهرکنندگان بنرهایی با شعارهای مختلف حمل می کردند.
آنها با بنرهایی که در باد به اهتزاز در می آمدند به جلو حرکت کردند.
بنری که در سراسر جاده نصب شده بود روی آن نوشته شده بود: «پسرا به خانه خوش آمدید!»
تظاهرکنندگان با حمل بنرها و فریادهای خشمگین در خیابان قدم زدند.
آنها در انتخابات با پرچم کاهش مالیات پیروز شدند.
این موزه یک بنر بزرگ در جلوی ورودی خود داشت که نمایش فعلی آن را تبلیغ می کرد.
واضح است که امسال سالی برای شعر کانادایی نیست.
او زیر پرچم اصلاحات و تغییر نامزد انتخابات شد.
امسال یک سال پرچمدار برای صنعت ساختمان بوده است.
پرچم
استاندارد
pennant
پرچمدار
ensign
استریمر
streamer
پنون
pennon
باندرول
banderole
جک
jack
آویز
pendant
colorUS
colorsUS
راهنما
guidon
معلق
banderol
بورجی
pendent
گونفالن
burgee
colorsUK
gonfalon
رنگ آمریکا
coloursUK
colorUK
colorUS
لاباروم
colourUK
وکسیلوم
labarum
نشان
vexillum
فنیون
emblem
بنرول
fanion
بندکشی
bannerol
بنر
bunting
اوریفلم
banneret
سمبل
oriflamme
روبان
تزیین
insignia
badge
ribbon
decoration
atrocious
بی رحمانه
خیلی بد و ناخوشایند
execrable
مکروه، زشت، نفرت انگیز
pathetic
تأسفبار - رقت انگیز
فقیر
rotten
پوسیده
وحشتناک
vile
پست
wretched
بدبخت
lousy
کثیف
بد
inferior
پست تر
dreadful
ناگوار
horrible
افتضاح
abysmal
مخوف
appalling
نامطلوب
unsatisfactory
متوسط
mediocre
ناامید کننده
dismal
درجه دوم
second-rate
زباله
rubbish
اسفناک
deplorable
ناخوشایند
unpleasant
ناکافی
inadequate
معمولی
غیر استاندارد
substandard
ناچیز
insignificant
قابل تاسف
lamentable
نفرت انگیز
loathsome
چندش آور
horrendous
disgusting