blackberry

base info - اطلاعات اولیه

blackberry - توت سیاه

noun - اسم

/ˈblækberi/

UK :

/ˈblækbəri/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [blackberry] در گوگل
description - توضیح
  • a small black or purple berry from a bush that has thorns (=sharp points)


    توت کوچک سیاه یا بنفش از بوته ای که دارای خار است (=نقطه های تیز)

  • a piece of wireless (=using electronic signals not wires) electronic equipment that you can hold in your hand. You can use it as a PDA (=small computer that you use to store information such as telephone numbers, addresses, and appointments), as a mobile phone to send and receive emails and text messages, and to look at the Internet.


    یک قطعه از تجهیزات الکترونیکی بی سیم (= با استفاده از سیگنال های الکترونیکی نه سیم) که می توانید در دست خود نگه دارید. می توانید از آن به عنوان یک PDA (=رایانه کوچکی که برای ذخیره اطلاعاتی مانند شماره تلفن، آدرس و قرار ملاقات ها استفاده می کنید)، به عنوان تلفن همراه، برای ارسال و دریافت ایمیل و پیام های متنی و مشاهده اینترنت استفاده کنید.

  • a small dark purple fruit that grows wild in Europe and is usually cooked before being eaten


    میوه ای کوچک بنفش تیره که به صورت وحشی در اروپا رشد می کند و معمولاً قبل از خوردن پخته می شود

  • to pick wild blackberries


    برای چیدن توت سیاه وحشی

  • a brand name for a small computer with no wires that fits in your hand and that you can use for documents, email, and using the internet


    نام تجاری برای یک کامپیوتر کوچک بدون سیم که در دست شما قرار می گیرد و می توانید برای اسناد، ایمیل و استفاده از اینترنت از آن استفاده کنید.

  • to send an email or text message using a BlackBerry


    برای ارسال ایمیل یا پیام متنی با استفاده از BlackBerry

  • a brand of mobile phone that can also be used for sending and receiving emails and documents, searching the internet, etc.


    برندی از تلفن همراه که می تواند برای ارسال و دریافت ایمیل و اسناد، جستجو در اینترنت و غیره نیز استفاده شود.

  • The thicket still contained remnants of the raspberry and blackberry patches that always come in right after a clearcut.


    این انبوه همچنان حاوی بقایایی از تکه های تمشک و توت سیاه بود که همیشه بلافاصله پس از پاکسازی وارد می شوند.

  • Their ideas could be expropriated as freely and easily as blackberries from a hedge in summer.


    ایده های آنها را می توان آزادانه و به راحتی مانند شاه توت از یک پرچین در تابستان سلب مالکیت کرد.

  • Cultivated blackberries are not far removed from their wild parents and do not need much fussy soil preparation.


    شاه توت کشت شده از والدین وحشی خود دور نیست و نیازی به آماده سازی خاک زیاد ندارد.

  • Lot 16, perhaps the best of the series has intense blackberry flavors with touches of blueberry, coffee and chocolate.


    لات 16، شاید بهترین مجموعه، دارای طعم شدید توت سیاه با رنگ های زغال اخته، قهوه و شکلات است.

  • This full-bodied, supple red wine offers lovely blackberry and black raspberry fruit and hints of chocolate and herbs.


    این شراب قرمز پر بدن و انعطاف پذیر میوه های دوست داشتنی شاه توت و تمشک سیاه و نکاتی از شکلات و گیاهان را ارائه می دهد.

  • Make sure that all canes of raspberries, blackberries and other fruits are tied in securely to prevent breakage and chafing.


    اطمینان حاصل کنید که تمام عصاهای تمشک، شاه توت و سایر میوه ها به طور ایمن به هم بسته شده اند تا از شکستگی و پارگی جلوگیری شود.

  • There used to be such wonderful blackberries!


    قبلاً چنین شاه توت شگفت انگیزی وجود داشت!

example - مثال
  • blackberry and apple pie


    پای شاه توت و سیب

  • Sometimes George would ask me to go blackberrying with him.


    گاهی اوقات جورج از من می خواست که با او سیاه توت کنم.

  • He blackberried me to say he was going to be late.


    توت سیاه کرد که بگوید قرار است دیر بیاید.

  • Give yourself a respite from your e-mail your cellphone, and your BlackBerry.


    از ایمیل، تلفن همراه و بلک بری خود مهلت دهید.

synonyms - مترادف
  • bramble


    برامبل

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

allegorically

لغت پیشنهادی

cast

لغت پیشنهادی

complainant