brash
brash - بی پروا
adjective - صفت
UK :
US :
رفتار بیش از حد با اعتماد به نفس و صحبت با صدای بلند - برای نشان دادن عدم تایید استفاده می شود
یک ساختمان، مکان یا شیء بینظیر با رنگارنگ، بزرگ، هیجانانگیز و غیره جلب توجه میکند
(از مردم) اعتماد بیش از حد و کم احترامی نشان می دهند
(از لباس) بیش از حد روشن و رنگارنگ
having a lot of energy and the confidence to succeed and not having much respect for others or worrying about their feelings
داشتن انرژی زیاد و اعتماد به نفس برای موفقیت و احترام زیادی برای دیگران یا نگرانی در مورد احساسات آنها
در مد، بی پروا می تواند به معنای پر انرژی و پر از ایده های جدید باشد
او گشاد، با صدای بلند و گستاخ بود.
پیش، موضوع دو فیلم امسال، گستاخ، گستاخ، کاریزماتیک بود.
شهرها وحشی، فاسد و مراکز جنایت سازمان یافته بودند.
این یک موسیقی بیگ باند بی پروا، سریع و منظم است که لهجه ها را با قاطعیت ماهرانه ای نشان می دهد.
بار هتل مملو از روزنامه نگاران گستاخ و پر سر و صدا بود.
It's not some brash statement of their own personalities, but a low murmur from many people over many years.
این اظهارات وقیحانه ای از شخصیت خود آنها نیست، بلکه زمزمه ی ضعیف بسیاری از مردم در طول سالیان متمادی است.
پاتنام، یک نوع بی پروا، به کیس خود فشار داد - کمی بیش از حد.
یک مرد جوان بسیار وقیح
یک فروشنده جوان وحشی از نیویورک
در زیر ظاهر بیرحمانهاش، او هنوز یک پسر کوچک است.
این طلای واقعی بود اما همچنان بیعیب و ارزان به نظر میرسید.
یک بانکدار جوان وحشی
آیا فکر نمی کنید آن کت و شلوار برای مراسم تشییع جنازه کمی گستاخانه است؟
وکیل او گستاخ، متکبر و خودخواه بود، اما او معمولاً در پرونده هایش پیروز می شد.
طراحي كه به خاطر سبك بي پروا و خلاقانه اش معروف است
bold
پررنگ
insolent
گستاخ
presumptuous
متکبر
impudent
پر رو
brazen
بی احترام
cheeky
جسور
impertinent
از خود راضی
audacious
رو به جلو
cocky
بی ادب
تازه
rude
مغرور
برنجی
saucy
خروس
sassy
عصبی
arrogant
عاقل
brassy
تلنگر
cocksure
پر زرق و برق
nervy
زورگو
بیش از حد اعتماد به نفس
flip
فرض
bumptious
قوس
pushy
ناراحتی
overconfident
متعصب
presuming
بی ملاحظه
brassbound
خشونت آمیز
arch
اظهار کننده
uppity
hubristic
inconsiderate
assertive
meek
ملایم
timid
ترسو
mousey
موش
mousy
موشی
retiring
بازنشستگی
shy
خجالتی
مراقب باشید
cautious
محتاط
diffident
متفکر
polite
با ادب
prudent
محتاط، معقول
reserved
رزرو شده است
respectful
احترام
thoughtful
نا معلوم
uncertain
می ترسد
ترسناک
fearful
خاموش
muted
خود را از بین می برد
self-effacing
فروتن
برداشته شد
bashful
تضعیف
withdrawn
ساکت
reticent
کوچک شدن
درونگرا
shrinking
بی ادعا
timorous
demure
introverted
unassertive
coy
humble