heresy

base info - اطلاعات اولیه

heresy - ارتداد

noun - اسم

/ˈherəsi/

UK :

/ˈherəsi/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heresy] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • He was burned at the stake for heresy.


    او را به جرم بدعت در آتش سوزاندند.

  • the heresies of the early Protestants


    بدعت های پروتستان های اولیه

  • The idea is heresy to most employees of the firm.


    این ایده برای اکثر کارمندان شرکت بدعت است.

  • Radical remarks like this amount to heresy for most members of the Republican party.


    اظهارات رادیکال مانند این برای اکثر اعضای حزب جمهوری خواه بدعت است.

  • She committed the heresy of playing a Lady Gaga song on a classical music station.


    او مرتکب بدعت نواختن آهنگ لیدی گاگا در یک ایستگاه موسیقی کلاسیک شد.

  • He was burned at the stake for heresy in the 15th century.


    او در قرن پانزدهم به دلیل بدعت در آتش سوزانده شد.

  • fig. The concept of college athletes being paid to play sports was received as nothing short of heresy (= unusual opinions considered completely wrong).


    شکل. مفهوم ورزشکاران دانشگاهی که برای انجام ورزش پول می‌گیرند به عنوان بدعت (= نظرات غیرمعمول کاملاً اشتباه تلقی می‌شوند) دریافت شد.

synonyms - مترادف
  • dissidence


    مخالفت

  • heterodoxy


    هترودوکسی

  • apostasy


    ارتداد

  • unorthodoxy


    غیر متعارف

  • dissension


    اختلاف

  • nonconformity


    عدم انطباق

  • revisionism


    رویزیونیسم

  • faction


    فرقه

  • freethinking


    آزاد اندیشی

  • agnosticism


    آگنوستیک

  • atheism


    بی خدایی

  • blasphemy


    توهین به مقدسات

  • iconoclasm


    شمایل شکنی

  • idolatry


    بت پرستی

  • impiety


    بی تقوایی

  • non-belief


    بی اعتقادی

  • non-theism


    غیر خداباوری

  • paganism


    شک ایالات متحده

  • skepticismUS


    شکاکیت انگلستان

  • scepticismUK


    شقاق

  • schism


    فرقه گرایی

  • sectarianism


    جدایی طلبی

  • separatism


    بی ایمانی

  • unbelief


    فرار

  • defection


    انحراف

  • deviation


    ناباوری

  • disbelief


    واگرایی

  • dissent


    خطا

  • divergence


    مغالطه، استدلال غلط


  • fallacy


antonyms - متضاد
  • orthodoxy


    ارتدکس

  • conformity


    مطابقت


  • توافق


  • باور

  • harmony


    هماهنگی

  • conformism


    سازگاری

  • conventionality


    متعارف بودن

  • traditionalism


    سنت گرایی

  • inflexibility


    انعطاف ناپذیری

  • doctrinalism


    دکترینالیسم

  • conservatism


    محافظه کاری

  • conventionalism


    قراردادگرایی

  • unoriginality


    غیر اصالت

لغت پیشنهادی

refreshes

لغت پیشنهادی

sensible

لغت پیشنهادی

hungary