publisher

base info - اطلاعات اولیه

publisher - ناشر

noun - اسم

/ˈpʌblɪʃər/

UK :

/ˈpʌblɪʃə(r)/

US :

family - خانواده
publishing
انتشار
unpublished
منتشر نشده
publish
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [publisher] در گوگل
description - توضیح

  • شخص یا شرکتی که تجارتش ترتیب نوشتن، تولید و فروش کتاب، روزنامه و غیره است


  • صاحب یک روزنامه

  • an organization that publishes text or music


    سازمانی که متن یا موسیقی را منتشر می کند

  • an employee of a publishing company who has responsibility for deciding what is published


    کارمند یک شرکت انتشاراتی که مسئولیت تصمیم گیری در مورد آنچه منتشر می شود

  • an organization that publishes books, magazines, or newspapers


    سازمانی که کتاب، مجله یا روزنامه منتشر می کند

  • Publisher is also the title of a person in a company who is responsible for publishing particular books, magazines, or newspapers.


    ناشر همچنین عنوان شخصی در یک شرکت است که مسئول انتشار کتاب ها، مجلات یا روزنامه های خاصی است.

  • a person or company that produces and sells books, magazines, newspapers, software etc.


    شخص یا شرکتی که کتاب، مجلات، روزنامه، نرم افزار و غیره را تولید و به فروش می رساند.

  • In ten years, he was editor and publisher of the Tribune, and a rich man.


    در ده سال او سردبیر و ناشر تریبون و مردی ثروتمند بود.

  • Audiobook publishers want you to listen up.


    ناشران کتاب‌های صوتی از شما می‌خواهند که به حرف‌هایتان گوش کنید.

  • But publishers of blockbusters and mass retailers may gain if they can shift demand away from less-popular titles and specialized bookshops.


    اما ناشران پرفروش‌ها و خرده‌فروشان انبوه ممکن است سود ببرند اگر بتوانند تقاضا را از عناوین کمتر محبوب و کتاب‌فروشی‌های تخصصی دور کنند.

  • As a result the school penalized the student publishers, and they took their case to court.


    در نتیجه مدرسه ناشران دانش آموز را جریمه کرد و آنها پرونده خود را به دادگاه بردند.

  • However for such publishers, the launching pad is there if they wish to see and use it.


    با این حال، برای چنین ناشران، سکوی پرتاب وجود دارد اگر بخواهند آن را ببینند و از آن استفاده کنند.

  • Not much on contemporary art but a sprinkling of the new art history proves that publishers are aware of current trends.


    چیز زیادی در مورد هنر معاصر نیست، اما پاشیدن تاریخ هنر جدید ثابت می کند که ناشران از روندهای فعلی آگاه هستند.

  • The guides cost 60p each and can be bought from most chandlers and marinas or direct from the publishers.


    این راهنماها هر کدام 60p قیمت دارند و می‌توان آن‌ها را از اکثر چاندلرها و تفرجگاه‌ها یا مستقیماً از ناشران خریداری کرد.

example - مثال
  • Several publishers are competing in the same market.


    چندین ناشر در یک بازار با هم رقابت می کنند.

  • He's writing a history of the town for a local publisher.


    او در حال نوشتن تاریخ شهر برای یک ناشر محلی است.

  • She now has a publisher for her book.


    او اکنون یک ناشر برای کتابش دارد.

  • one of the country's biggest book publishers


    یکی از بزرگترین ناشران کتاب کشور


  • پیدا کردن ناشر برای اولین رمان او آسان نبود.

  • He is both publisher and editor of the local newspaper.


    او هم ناشر و هم سردبیر روزنامه محلی است.

  • The firm was facing a hostile takeover bid from a large French publisher.


    این شرکت با یک پیشنهاد تصاحب خصمانه از سوی یک ناشر بزرگ فرانسوی روبرو بود.

synonyms - مترادف
  • commissioner


    کمیسیونر، رئیس پلیس


  • ویرایشگر

  • issuer


    صادر کننده

  • originator


    مبتکر


  • تهيه كننده

  • publishing house


    انتشارات

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

trucks

لغت پیشنهادی

emanates

لغت پیشنهادی

inactivity