leather
leather - چرم
noun - اسم
UK :
US :
پوست حیوانی که برای نگهداری آن عمل آوری شده و برای ساختن کفش، کیف و غیره استفاده می شود
پوست حیوانات به منظور حفظ آن درمان می شود و برای ساخت کفش، کیف، لباس، تجهیزات و غیره استفاده می شود.
animal skin that has been treated in order to preserve it and is used to make shoes, bags, clothes equipment etc.
پوست حیوانی که برای حفظ آن عمل آوری شده و برای ساختن کفش، کیف، لباس، وسایل و غیره استفاده می شود.
آملیا، با چکمه، بریک، و کت چرم در دوردست لبخند می زند.
Chemists, grocers, clothing footwear and leather shops say that sales improved significantly compared with a year ago.
شیمیدان ها، خواربارفروشان، پوشاک، کفش و مغازه های چرم می گویند که فروش نسبت به سال گذشته به میزان قابل توجهی بهبود یافته است.
او در مراسم تشییع الینور کت چرمی مشکی خود را می پوشید.
کمربند از چرم نازک پوست گوساله ساخته شده است.
Half way through our second drink he attacked like a hawk, the cavernous leather sofa almost swallowing me.
نیمی از نوشیدنی دوم ما او مانند شاهین حمله کرد، مبل چرمی غاردار تقریباً مرا می بلعید.
مردان كوچك و كوچك، كه از استخوان سينهاش بالاتر نيستند، با شلوارهاي چرمي و ساق.
این عروسک ها از چرم ساخته شده اند و دارای پایه های فایبر گلاس هستند.
یک جفت دستکش چرمی
With soft leather upholstery and the careful design that typifies Toyotas, the interior is a comfortable place to be.
با تودوزی چرمی نرم و طراحی دقیقی که نمونه تویوتا است، فضای داخلی مکانی راحت است.
یک ژاکت چرمی
زیره آن از چرم است.
یک کتاب جلد چرمی
من به دنبال یک جفت چکمه با چرم قهوه ای تیره هستم.
دوچرخه سواری با چرم های مشکی
سوار جهنم برای چرم
هر جلد با چرم اصل صحافی شده است.
چرم با موم درمان شده است.
یک کت ساخته شده از چرم گاومیش
یک کمربند چرمی ترک خورده
یک کت/کمربند/کیف دستی چرمی
پوستش سفت و چرمی بود.
پوست
پنهان شدن
pelt
پوست انداختن
fur
خز
cowhide
پوست گاو
goatskin
پوست بز
oxhide
نمایش دادن
sheepskin
پوست گوسفند
fleece
پشم گوسفند
fell
سقوط
کت
مو
wool
پشم
epidermis
اپیدرم
ژاکت
kip
کیپ
محصول
greenhide
پوست سبز
slough
لجن کشی
covering
پوشش
animal fur
خز حیوانات
felt
نمد
membrane
غشاء
توده
ectoderm
اکتودرم
pellicle
پلیکول
peltry
سنگ ریزه
موی حیوانات
pelage
پلاژ
scarfskin
پوست روسری
integument
compliment
تعریف و تمجید
شکست
نگهبان
از دست دادن
محافظت
ضربه زدن
praise
ستایش
surrender
تسلیم شدن
راحتی
cheer
تشویق کردن
تشويق كردن
inspirit
الهام بخش
ايجاد كردن
خرس
آرام باش
زایمان کند
forgive
ببخش
لطفا
bless
برکت دادن
کمک
laud
کمک کند