institutional
institutional - سازمانی
adjective - صفت
UK :
US :
relating to an institution
مربوط به یک موسسه
institutional attitudes and behaviour have existed for a long time in an organization and have become accepted as normal even though they are bad
نگرش ها و رفتارهای نهادی برای مدت طولانی در یک سازمان وجود داشته و به عنوان عادی پذیرفته شده اند، حتی اگر بد باشند.
involving an institution or institutions
شامل یک مؤسسه یا مؤسسات
relating to activities of financial institutions, rather than other organizations or members of the public
مربوط به فعالیت های مؤسسات مالی، به جای سایر سازمان ها یا اعضای عمومی
relating to an institution
از یا نمونه یک موسسه
of or typical of an institution
مربوط به یک موسسه، به ویژه یک موسسه مالی
relating to an institution especially a financial institution
رفتار ناعادلانه با افراد از نژادهای مختلف، زنان و غیره که ناشی از سیستم ها و ساختارهای درون یک سازمان است
unfair treatment for people of different races, women, etc. that result from the systems and structures within an organization
نژادپرستی سابلیمینال نیز زنده است و نژادپرستی نهادی نیز زنده است.
سیر بحث می کند که چگونه تفکر جبرگرا یکی از جنبه های نژادپرستی نهادی است که بر همه حوزه های موضوعی تأثیر می گذارد.
Syer discusses how deterministic thinking is one of the aspects of institutional racism, affecting all subject areas.
این پسر گفتمان با غیرممکن ساختن نژادپرستی نهادی در تئوری، آن را در عمل توجیه می کند.
By making institutional racism an impossibility in theory this son of discourse justifies it in practice.
اعضای هیئت علمی سیاهپوست نیز دانشگاه را به نژادپرستی نهادی و ایجاد فضای کاری خصمانه متهم کردند.
Black faculty members also accused the university of institutional racism and creating a hostile work environment.
نمونه هایی از برخی از اشکال نژادپرستی نهادی دخیل در سیستم آموزشی قبلاً در این مقاله ارائه شده است.
Examples of some of the forms of institutional racism involved in the education system have been provided earlier in this article.
در واقع، تجربه نژادپرستی نهادی یکی از موانع اولیه برای یک کلیسای متحد است.
بنابراین، مدل نژادپرستی نهادی با مدل فرصتهای برابر که مستلزم شایستهسالاری خودآگاه در روح و رویه است، همپوشانی دارد.
The institutional racism model thus overlaps with an equal opportunities model which demands self-conscious meritocracy in spirit and in procedures.
institutional investors
سرمایه گذاران نهادی
مراقبت نهادی
اتاق های هتل نسبتاً ساده و سازمانی هستند.
institutional racism
نژادپرستی نهادی
The hospital provides typically awful institutional food.
بیمارستان معمولاً غذای سازمانی افتضاحی را ارائه می دهد.
the company's personal and institutional clients
مشتریان شخصی و نهادی شرکت
سرمایه گذاران نهادی در مدیریت پرتفوی خود فعال تر شده اند.
این گزارش شواهدی از نژادپرستی نهادی در خدمات پلیس یافت.
institutionally owned shares
سهام تحت مالکیت نهادی
established
ایجاد
organisedUK
سازمان یافته انگلستان
organizedUS
سازمان یافته ایالات متحده
bureaucratic
بوروکراتیک
استقرار
شرکت های بزرگ، دارای شخصیت حقوقی
orthodox
ارتدکس
رسمی
پذیرفته شده
accepted
مرسوم
دولتی
governmental
به رسمیت شناخته شده در انگلستان
recognisedUK
به رسمیت شناخته شد
recognizedUS
تجاری
businesslike
تنظیم شده است
regulated
مسیر اصلی
mainstream
نظام
systematic
دسته بندی شده
regimented
سیستماتیک ایالات متحده
systematizedUS
روال
روشمند
methodical
ساختار یافته
customary
سفت و سخت
structured
سیستماتیک انگلستان
rigid
مدرسه
systematisedUK
unofficial
غیر رسمی
