all in

base info - اطلاعات اولیه

all in - همه در

N/A - N/A

ˌɑːlˈɪn

UK :

ˌɔːlˈɪn

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [all in] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • I bet he raised me I raised back and then he went all in.


    شرط می‌بندم، او من را بزرگ کرد، من دوباره بلند شدم و سپس او تمام شد.

  • He took the view that rather than pass he had better raise all-in.


    او معتقد بود که به جای پاس دادن، بهتر است آل این را بالا بکشد.

  • Rather than take the safer path and keep his day job Merkley went all in and quit his executive post.


    مرکلی به جای اینکه مسیر امن‌تری را طی کند و به کار روزانه‌اش ادامه دهد، تمام تلاش خود را کرد و پست اجرایی خود را رها کرد.

  • Congress and the President have gone all-in to prop up the economy.


    کنگره و رئیس جمهور برای حمایت از اقتصاد همه جانبه همکاری کرده اند.

  • I calculated that as long as a new fridge cost less than $360 all in it would have paid for itself in the first year.


    من محاسبه کردم که تا زمانی که یک یخچال جدید کمتر از 360 دلار تمام شود، در سال اول هزینه خود را پرداخت کرده است.

  • Making this delicious almond and raisin lamb curry takes just an hour all-in.


    درست کردن این کاری بره بادام و کشمش خوشمزه فقط یک ساعت طول می کشد.

  • The all-in cost was £695, including the first consultation.


    هزینه همه کاره شامل اولین مشاوره 695 پوند بود.

  • His estimate of $12-billion is all in and includes costs like site preparation and financing.


    برآورد او از 12 میلیارد دلار همه چیز است و شامل هزینه هایی مانند آماده سازی سایت و تامین مالی است.

  • There was no betting on the round because the player was all in.


    هیچ شرط‌بندی روی راند وجود نداشت، زیرا بازیکن همه‌چیز بود.

  • He wants the war to end but he is committed, he is all in.


    او می‌خواهد جنگ تمام شود، اما متعهد است، همه چیز در جریان است.

  • The actor is known for his daring, all-in style.


    این بازیگر به خاطر سبک جسورانه و همه جانبه اش شناخته شده است.

  • I'm going home now - I'm all in.


    من الان به خانه می روم - من همه در حال هستم.

  • The all-in price includes a pre-theater cocktail and the best available seats at your chosen show.


    قیمت تمام شده شامل یک کوکتل قبل از تئاتر و بهترین صندلی های موجود در نمایش انتخابی شما است.

  • At $350 each all-in, the cost of the trip was extremely reasonable.


    با قیمت 350 دلار، هزینه سفر بسیار مناسب بود.

synonyms - مترادف

  • جهانی است

  • inclusive


    شامل


  • جمع


  • به طور کلی

  • all-inclusive


    فراگیر - عمومی - کلی


  • جامع


  • کامل


  • پر شده

  • exhaustive


    جهانی

  • thorough


    دایره المعارف US


  • آغوشگر

  • encyclopedicUS


    دایره المعارفی

  • compendious


    عمیق

  • embracive


    همه کاره

  • cyclopedic


    همه جانبه

  • in-depth


    همه گیر

  • all-in


    دایره المعارف انگلستان

  • all-embracing


    پوشش همه

  • omnibus


    پهن سنج

  • encyclopaedicUK


    پانوراما

  • cover-all


    پهن سنجی

  • broad-gauge


    گسترده

  • panoramic


    وسیع

  • broad-gauged


    فراگیر


  • پتو


  • عمومی

  • sweeping


  • all-encompassing


  • wide-ranging




antonyms - متضاد

  • تازه

  • invigorated


    نیرومند شد

  • unwearied


    خسته

  • energetic


    پر انرژی


  • قوی

  • energizedUS


    energizedUS


  • فعال

  • lively


    زنده

  • activated


    فعال شد

  • energisedUK


    energisedUK


  • سالم

  • raring to go


    مشتاق رفتن

  • fresh as a daisy


    تازه مثل دیزی

  • full of beans


    پر از لوبیا


  • ذخیره

  • saved


    ناقص

  • incomplete


    ناتمام

  • unfinished


    زندگي كردن


  • موجود

  • existent


    سر راست


  • حفظ شد


  • احتکار شده

  • retained


    ذخیره شده است

  • hoarded


    متحرک

  • stored


    بازسازی شد

  • animated


    استفاده نشده

  • restored


  • unused


لغت پیشنهادی

propagation

لغت پیشنهادی

ballsy

لغت پیشنهادی

border