ash

base info - اطلاعات اولیه

ash - خاکستر

noun - اسم

/æʃ/

UK :

/æʃ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [ash] در گوگل
description - توضیح
  • the soft grey powder that remains after something has been burned


    پودر خاکستری نرمی که پس از سوختن چیزی باقی می ماند

  • a tree that is common in Britain and North America, or the wood from this tree


    درختی که در بریتانیا و آمریکای شمالی رایج است یا چوب این درخت

  • a British organization that opposes smoking and the tobacco industry. It tries to influence the government to put high taxes on tobacco and to make laws that restrict smoking, cigarette advertising etc.


    یک سازمان بریتانیایی که با سیگار و صنعت تنباکو مخالف است. تلاش می‌کند دولت را تحت تاثیر قرار دهد تا مالیات‌های بالایی بر تنباکو وضع کند و قوانینی را وضع کند که سیگار، تبلیغات سیگار و غیره را محدود کند.


  • پودر نرم خاکستری یا سیاهی که پس از سوختن یک ماده به خصوص تنباکو، زغال سنگ یا چوب باقی می ماند.

  • what is left of something after it has been destroyed by fire especially what is left of a human body after it has been burned


    آنچه پس از آتش سوزی از چیزی باقی می ماند، به ویژه آنچه از بدن انسان پس از سوختن آن باقی می ماند.

  • a forest tree that has a smooth grey bark (= outer covering), small greenish flowers, and seeds shaped like wings


    درخت جنگلی که دارای پوست صاف و خاکستری (= پوشش بیرونی)، گلهای کوچک مایل به سبز و دانه هایی به شکل بال است.

  • the wood from an ash tree


    چوب درخت زبان گنجشک

  • a light colour that is greyish or does not have any red in it


    رنگ روشنی که متمایل به خاکستری است یا هیچ قرمزی در آن وجود ندارد

  • a prize which is given to the winner of a series of games of cricket between Australia and England


    جایزه ای که به برنده یک سری بازی کریکت بین استرالیا و انگلیس داده می شود

  • abbreviation for Action on Smoking and Health an organization in Australia, the UK, and the US that tries to stop the sale and use of tobacco products


    مخفف Action on Smoking and Health سازمانی در استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده است که تلاش می کند فروش و استفاده از محصولات تنباکو را متوقف کند.


  • ماده نرم، خاکستری یا سیاه و پودری که پس از سوختن چیزی باقی می ماند

  • a tree that has a smooth gray bark (= strong outer covering), or the hard wood of this tree


    درختی که دارای پوست صاف خاکستری (= پوشش قوی بیرونی)، یا چوب سخت این درخت است

  • cigar ash


    خاکستر سیگار

  • In 1871 it burned down 17,000 buildings were consumed, and a third of the city lay in ashes.


    در سال 1871 آتش گرفت، 17000 ساختمان تخریب شد و یک سوم شهر در خاکستر بود.

  • Tiny wisps of ash floated up.


    تکه های ریز خاکستر شناور شد.

  • The explosion spewed ash and golf ball-sized fireballs into the air.


    این انفجار خاکستر و گلوله های آتشین به اندازه توپ گلف را به هوا پرتاب کرد.

  • Even when remains are cremated, the ashes are often placed in an urn and buried.


    حتی زمانی که بقایای آن سوزانده می شود، خاکستر اغلب در یک کوزه قرار می گیرد و دفن می شود.

  • In the ashes were bits of broken eggshell.


    در خاکستر تکه هایی از پوسته تخم مرغ شکسته بود.

  • Investigators sifted through the ashes to find the cause of the fire.


    محققان برای یافتن علت آتش سوزی، خاکستر را غربال کردند.

  • The original versions were reduced to ashes when an earlier Capitol burned in 1881.


    نسخه های اصلی با سوختن ساختمان قبلی در سال 1881 به خاکستر تبدیل شدند.

example - مثال
  • cigarette ash


    خاکستر سیگار

  • black volcanic ash


    خاکستر آتشفشانی سیاه

  • Ash from the volcano fell over a wide area.


    خاکستر ناشی از آتشفشان در منطقه وسیعی سقوط کرد.

  • She flicked ash out of the window carelessly.


    او با بی دقتی خاکستر را از پنجره به بیرون پرتاب کرد.

  • The town was reduced to ashes in the fighting.


    این شهر در جنگ به خاکستر تبدیل شد.

  • the glowing ashes of the campfire


    خاکستر درخشان آتش کمپ

  • The fire had died to cold ashes.


    آتش به خاکستر سرد مرده بود.

  • The party had risen, like a phoenix, from the ashes of electoral disaster.


    حزب مانند ققنوس از خاکستر فاجعه انتخاباتی برخاسته بود.

  • She had seen all her dreams turn to ashes.


    او همه رویاهایش را دیده بود که خاکستر شده بودند.

  • She wanted her ashes to be scattered at sea.


    او می خواست خاکسترش در دریا پراکنده شود.

  • Her ashes were scattered at sea.


    خاکسترش در دریا پراکنده شد.

  • His wife is tall with ash blonde hair.


    همسرش قد بلند، با موهای بلوند خاکستری است.

  • The restaurant's stunning interior is decorated in soft shades of plum, ash, and cream.


    فضای داخلی خیره کننده رستوران با سایه های ملایم آلو، خاکستر و کرم تزئین شده است.

  • Australia need to win the fourth test match to retain the Ashes.


    استرالیا برای حفظ خاکستر باید در چهارمین مسابقه آزمایشی پیروز شود.

  • volcanic ash


    خاکستر آتشفشانی

  • We cleaned the ashes out of the fireplace.


    خاکستر شومینه را تمیز کردیم.

synonyms - مترادف
  • ashes


    خاکستر

  • residue


    باقی مانده

  • slag


    سرباره

  • clinker


    کلینکر

  • cinders


    اخگر

  • embers


    پودر


  • گرد و خاک


  • زغال سنگ

  • coals


    نام تجاری

  • cinder


    زغال چوبی


  • زغال سنگ زنده


  • زغال سنگ درخشان

  • charcoal


    آتش نشان

  • live coals


    کلینکرها

  • ember


    سیاه چراغ


  • بقایای سیگار

  • glowing coal


    در حال دود شدن باقی می ماند

  • firebrand


    کربن

  • clinkers


    بدبینی

  • lampblack


    دود

  • smoking remnants


    رسوب

  • smoldering remains


    لک کردن


  • دوده

  • fuliginosity


    مارک ها


  • لکه می کند

  • sediment


    خاکستر آتشفشانی

  • smudge


  • soot


  • brands


  • smudges


  • volcanic ash


antonyms - متضاد
  • cleanliness


    پاکیزگی

لغت پیشنهادی

capture

لغت پیشنهادی

meddle

لغت پیشنهادی

waterfront