baron

base info - اطلاعات اولیه

baron - بارون

noun - اسم

/ˈbærən/

UK :

/ˈbærən/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [baron] در گوگل
description - توضیح
  • a man who is a member of a low rank of the British nobility or of a rank of European nobility


    مردی که از رده پایین اشراف بریتانیایی یا از رده های اشراف اروپایی است

  • a businessman with a lot of power or influence


    یک تاجر با قدرت یا نفوذ زیاد


  • یک شخص تجاری که مسئول یک سازمان بزرگ صنعتی یا مالی است

  • a powerful criminal who is in charge of a large group of drug producers or smugglers


    جنایتکار قدرتمندی که مسئول گروه بزرگی از تولیدکنندگان یا قاچاقچیان مواد مخدر است

  • a low-ranking male member of the nobility (= group of people from a high social class)


    یک مرد رده پایین از اشراف (= گروهی از افراد از طبقه اجتماعی بالا)


  • یک فرد بسیار قدرتمند در یک حوزه خاص از تجارت


  • فردی که در زمینه خاصی از تجارت بسیار قدرتمند است

  • The drinking public was now aware they were being taken for a ride by the brewing barons.


    اکنون مردم مشروب می‌دانستند که بارون‌های آبجو آنها را برای سواری می‌بردند.

  • Colombian drug barons


    بارون های مواد مخدر کلمبیایی

  • media baron Rupert Murdoch


    بارون رسانه روپرت مرداک

  • Audley senior was a minor baron, with lands in Gloucestershire as well as Oxfordshire and a long record of service to the Crown.


    آدلی ارشد یک بارون کوچک بود، با زمین هایی در گلوسسترشایر و همچنین آکسفوردشایر و سابقه طولانی خدمت به تاج.

  • Hariri is not the first political baron to have risen without the benefit of family connections.


    حریری اولین بارون سیاسی نیست که بدون بهره مندی از روابط خانوادگی قیام کرده است.

  • Over 60 descendants of the rubber barons, who continued exploiting the inhabitants, have been forced to leave.


    بیش از 60 نفر از نوادگان بارون های لاستیک که به استثمار ساکنان ادامه می دادند، مجبور به ترک شدند.

  • I am the baron de Chavigny.


    من بارون دو شاوینی هستم.

  • Henry took the homage of the barons and knights of La Marche and then returned to Angers to celebrate Christmas.


    هنری از بارون ها و شوالیه های La Marche ادای احترام کرد و سپس برای جشن کریسمس به آنجر بازگشت.

  • Indeed when Richard marched against Angoulême he made this move after taking counsel with the barons of Poitou.


    در واقع، هنگامی که ریچارد علیه آنگولم لشکرکشی کرد، پس از مشورت با بارون های پوآتو، این حرکت را انجام داد.

example - مثال
  • a press baron


    یک بارون مطبوعاتی

  • the oil barons of Texas


    بارون های نفت تگزاس

  • media/press barons


    بارون های رسانه/ مطبوعات

  • a drug baron


    یک بارون مواد مخدر

  • a media/press/newspaper baron


    بارون رسانه / مطبوعات / روزنامه

  • an oil baron


    یک بارون نفت

  • a drugs baron


synonyms - مترادف
  • tycoon


    سرمایه دار

  • mogul


    مغول

  • magnate


    نجیب زاده


  • رئیس


  • رهبر

  • bigwig


    بزرگ

  • industrialist


    صنعتگر

  • nabob


    ناباب


  • کاپیتان

  • czar


    تزار

  • entrepreneur


    کارآفرین


  • اجرایی

  • grandee


    پادشاه


  • شیر نر

  • lion


    خداوند

  • lord


    ماندارین

  • mandarin


    ناپلئون

  • monarch


    شاهزاده

  • Napoleon


    مالک

  • prince


    کاپیتان صنعت

  • proprietor


    هونچو

  • tsar


    پلوتوکرات


  • کله گنده

  • honcho


    پنیر بزرگ

  • plutocrat


    چرخ بزرگ


  • گربه چاق


  • آقای بزرگ




  • Mister Big


antonyms - متضاد
  • small fry


    سرخ کردنی کوچک


  • هيچ كس


  • پسر کوچولو


  • مرد کوچک

  • minnow


    مینو

  • spear carrier


    حامل نیزه

  • sprat


    اسپرت

لغت پیشنهادی

corporations

لغت پیشنهادی

forsee

لغت پیشنهادی

bit