baste
baste - بست
verb - فعل
UK :
US :
برای ریختن چربی مایع یا آب شده روی غذایی که در حال پختن است
پارچه را با دوخت های بلند و شل ببندید تا به هم بچسبید تا بعدا بتوانید آن را بدوزید
برای ریختن چربی داغ و مایع روی گوشت در حین پختن
→ tack
→ چسب
برای ریختن چربی یا آب گوشت روی غذا، به ویژه. گوشت در حین پختن
س: آیا من نیاز به خست کردن دارم؟
پاسخ: برخی از آشپزها می گویند که ضایعات گوشتی هیچ کمکی به مرطوب شدن گوشت نمی کند. دیگران به آن سوگند یاد می کنند.
به مدت 40 دقیقه به فر برگردانید و گهگاهی هم بزنید.
حتما از هر دو طرف بمالید.
دوره پخت و پز ممکن است نیاز به توجه کامل داشته باشد، مانند هم زدن، مخلوط کردن، یا چرخاندن، یا ممکن است نباشد.
پوسین ها را زیر حرارت نسبتاً زیاد به مدت 15 تا 20 دقیقه از هر طرف گریل کنید و با ماریناد مخلوط کنید.
ضرب و شتم
thrash
کوبیدن پی در پی
پوند
batter
خمیر
thump
ضربه زدن
کمربند
whip
شلاق زدن
bash
ضربه شدید
wallop
ولوپ کردن
hammer
چکش
pummelledUK
pummelledUK
pummelUS
pummelUS
flog
دراب
drub
بوفه
buffet
مژه
lash
نهنگ
whale
برنزه
tan
گلوله
bludgeon
پوست انداختن
pelt
لیسیدن
lick
ماول
maul
باشگاه
شلختگی
slog
توس
birch
خفاش
bat
پنهان شدن
لمبست
lambaste
کوبیدن
thresh
سنگ لوح
slate
تعویض
compliment
تعریف و تمجید
شکست
نگهبان
از دست دادن
praise
ستایش
محافظت
surrender
تسلیم شدن
ضربه زدن
laud
کمک
تشويق كردن
کمک کند
تشویق کردن
راحتی
cheer
الهام بخش
ايجاد كردن
inspirit
آرام باش
ستایش کردن
حفظ کردن
commend
ثابت
uphold
بهبودی یافتن
pat
خرس
دست برداشتن از
mend
رها کردن
زایمان کند
چاپلوس کردن
کشیدن
تایید
flatter
حفظ
