annoying
annoying - مزاحم
adjective - صفت
UK :
US :
باعث می شود کمی عصبانی شوید
تماس های فروش تلفنی کامپیوتری واقعا آزاردهنده است.
همین که پا به حمام گذاشتم تلفن زنگ خورد. خیلی آزار دهنده بود
وتوی او روی نوشیدن ما بعد از غذا آزار دهنده بود.
من می دانستم که او موسیقی او را دوست ندارد، بنابراین فکر کردم که او فقط سعی می کند آزاردهنده باشد.
آزاردهنده ترین عادت او این است که همیشه در حال نمایش است.
کوری آزاردهنده ترین بچه کوچکی است که تا به حال دیده ام.
جیسون یکی از آزاردهنده ترین افرادی است که تا به حال دیده ام.
این ممکن است گاهی آزاردهنده باشد، زیرا مشاغلی که فقط کمی طول می کشد اغلب ممکن است زمان زیادی طول بکشد.
This can be annoying sometimes because jobs that would only take a little while can often take a lot longer.
بسیار آزاردهنده است که هر هفته با مجلاتی که رژیم های لاغری جدید را معرفی می کنند مواجه شوید.
همیشه خیلی آزاردهنده است وقتی کسی تلاش خاصی برای بررسی یک نقطه انجام داده باشد و هنوز مشکلی پیش بیاید.
It is always so annoying when one has made a particular effort to check a point and something still goes wrong.
این وقفه بسیار آزاردهنده است.
آزاردهنده ترین عادت او غذا خوردن با دهان باز بود.
It's incredibly annoying, but that's life.
این فوق العاده آزار دهنده است، اما زندگی همین است.
من او را بسیار آزاردهنده می دانم.
به نظرم این واقعا آزاردهنده بود که نمی توانستم ارتباط برقرار کنم.
لطفاً از ایجاد آن سر و صدا دست بردارید - آزاردهنده می شود.
صدای پس زمینه فن ممکن است برای برخی از کاربران آزاردهنده باشد.
احتمالاً این پیشنهاد برای نمایندگان مخالف آزاردهنده خواهد بود.
نکته آزاردهنده این بود که من فقط خودم را مقصر می دانستم.
وقتی قطار دیر می آید و هیچ توضیحی وجود ندارد واقعاً آزاردهنده است.
او واقعاً خنده آزار دهنده ای دارد.
irritating
آزار دهنده
bothersome
مزاحم
aggravating
تشدید کننده
exasperating
خشمگین کننده
maddening
دیوانه کننده
vexatious
حوصله سر بر
boring
خفن
galling
تحریک کننده
irksome
نامطلوب
provoking
ناخوشایند
agitating
اذیت کردن
disagreeable
خسته کننده
displeasing
دردسر ساز
disturbing
bedevilingUS
harassing
bedevillingUK
teasing
ناراحت کننده
tedious
ناامید کننده
troublesome
متلاشی کننده
wearisome
نگران کننده
bedevilingUS
غش کردن
bedevillingUK
آفت زا
discomforting
طاعون
discommoding
discomposing
disconcerting
peeving
perturbing
pesky
pestiferous
pestilent
plaguy
pleasant
دلپذیر
agreeable
قابل قبول
delightful
لذت بخش
enjoyable
خوشحال کننده
gratifying
خوش آمدی
جذاب
appealing
استقبال مینماید
appreciated
مطلوب
desirable
دوست داشتني
خوب
خوش
pleasing
طراوت بخش
refreshing
رضایت بخش
satisfying
آرامش بخش
soothing
فوق العاده
سرگرم کننده
entertaining
دوست داشتنیUK
دوست داشتنی ایالات متحده
likeableUK
مناسب
likableUS
شیرین
opportune
خوشایند
pleasurable
منحرف کردن
مطلوب ایالات متحده
amusing
مطلوب انگلستان
charming
بهشتی
congenial
مفید
diverting
favorableUS
favourableUK
heavenly
