owner
owner - مالک
noun - اسم
UK :
US :
کسی که صاحب چیزی است
شخص یا سازمانی که مالک چیزی است
if something is bought or taken somewhere at the owner’s risk the owner not the person selling it or taking it is responsible if it is damaged or lost
اگر چیزی در جایی به خطر مالک خریده شود یا برده شود، در صورت آسیب دیدن یا مفقود شدن، مالک مسئول است، نه شخصی که آن را می فروشد یا می برد.
ارزش آن 20 پوند از پول هر کسی است، خواه مالک یا علاقه مند باشید.
تظاهرات مالکان پیت بول در بیرون پارلمان
مالکان خودرو با افزایش 10 درصدی قیمت بنزین مواجه هستند.
Pit Bull owners demonstrate outside Parliament.
گالری پر بود و صاحب گالری خوشحال تر از آخرین باری که او را دیده بودم به نظر می رسید.
صاحب قبلی بیرون خانه را زرد رنگ کرده است.
یک صاحب ملک
باس گفت که قبلاً صحبت از حضور پادرس برخی از مالکان را بر آن داشته است تا نقشه پروژه های نوسازی یا توسعه را تهیه کنند.
او صاحب دو مدال طلای المپیک است.
Already Buss said, talk of the Padres presence has prompted some property owners to map renovation or development projects.
البته برای برخی از صاحبان، مذهب کمتر برای تغییر مذهب وجود داشت تا کنترل.
صاحبان این شرکت در خارج از کشور زندگی می کنند.
فرض کنید که عوامل و صاحبان آنها همیشه با هم حرکت می کنند.
صاحب سگ / حیوان خانگی / تفنگ
صاحب کسب و کار / ملک / فروشگاه
این نقاشی به صاحب واقعی اش بازگردانده شده است.
او اکنون صاحب افتخار یک کلبه در ولز است.
آیا صاحب مرسدس بنز مشکی که جلوی دروازه پارک شده است لطفا به پذیرش مراجعه کنید.
با اجازه مالک از زمین استفاده می کردند.
این خودرو تنها یک مالک قبلی داشت.
دختر آنها در سال 1892 صاحب مزرعه شد.
آیا شما صاحب این ماشین هستید؟
ما هنوز صاحب سگ را پیدا نکردیم.
او صاحب هتل های زنجیره ای است.
برای اکثر صاحبان مشاغل، کمک یک مشاور مالی بسیار ارزشمند است.
مالک سابق این گروه ۱.۳۵ میلیارد دلار از این فروش به دست آورد.
مالک مشترک / اکثریت / انحصاری
زمین در حال حاضر در دست یک مالک خصوصی است.
proprietor
مالک
holder
دارنده
possessor
نگهبان
keeper
دارنده عنوان
proprietress
پروپریتریکس
titleholder
خریدار
proprietrix
دارنده سند
purchaser
صاحب خانه
استاد
deed holder
حامل
landlord
ذینفع
خانم صاحبخانه
bearer
مالک زمین
beneficiary
وارث
landlady
وکیل
landowner
ساکن
heir
متولی
legatee
معشوقه
occupant
فروشنده ایالات متحده
heiress
دریافت کننده وجه
custodian
گیرنده
mistress
متصدی
vendorUS
کنترل کننده
payee
venderUK
consignee
مدیر
incumbent
وارث ظاهری
controller
venderUK
heritor
heir-apparent
leaser
اجاره کننده
renter
مرزی
boarder