bop
bop - باپ
noun - اسم
UK :
US :
ضربه زدن به کسی، به خصوص به آرامی
برای رقصیدن با موسیقی محبوب
برای رفتن به جایی یا چندین مکان مختلف، به خصوص برای لذت بردن از خود
کلمه دیگری برای bebop
ضربه ای ملایم
یک رقص
برای رقصیدن با موسیقی پاپ
ضربه زدن به کسی یا چیزی مخصوصاً دوستانه
نوعی موسیقی جاز برای اولین بار توسط گروه های کوچک در دهه 1940 نواخته شد
رقصی با موسیقی پاپ
ضربه ملایم به چیزی نه سخت
یک ضربه سبک
نوعی جاز از دهه 1940 که ریتم های پیچیده ای دارد و اغلب سریع نواخته می شود.
داشتیم دور شهر می چرخیدیم و خرید می کردیم.
من فقط با کیف دستی به سرش زدم.
خوب، اگر بتوانی ده دقیقه وقت بگذاری، فکر کردم سرم بزنم و برایت قهوه بیاورم.
Three o'clock in the morning bopping through a weird limb-jerking dance routine and she looks like a child at playschool.
ساعت سه صبح، در حال رقصیدن عجیب و غریب با دست و پا، و او مانند یک کودک در مدرسه بازی به نظر می رسد.
برو جلو و تا زمانی که رها کنی.
Fancy a bop?
دوست دارید یک باپ؟
امشب در تالار دهکده مراسمی برگزار می شود.
همه آنها در حال هجوم به موسیقی بودند.
زدن سر کسی
چند باشگاه خوب وجود دارد که می توانید برای بازی در آنها بروید.
توپ به سمت بالا پرید و به بینی او کوبید.
من یک باپ روی سر گرفتم.
فوت کردن، دمیدن
اصابت
smack
بو
thump
ضربه زدن
punch
مشت زدن
whack
ضربت زدن
در زدن
wallop
ولوپ کردن
کمربند
thwack
thwack
clout
نفوذ
sock
جوراب
ترک
cuff
کاف
slap
سیلی زدن
clip
کلیپ
bash
ضربه شدید
جعبه
سکته
bang
انفجار
rap
رپ
slug
حلزون حرکت کردن
buffet
بوفه
swipe
کش رفتن
swat
سوات
biff
بیف
welt
ورم
smash
درهم کوبیدن
hook
قلاب
پوند
bat
خفاش
شکست
از دست دادن
ستایش
praise
ضربه زدن
تسلیم شدن
surrender
حفظ کردن
pat
دست برداشتن از
uphold
تعریف و تمجید
جعبه گشایی
compliment
آرام باش
unbox
عبور کردن
مصون باشید
لمس نکن
be immune
از بین رفتن
دلسرد کردن
مکث
discourage
متوقف کردن
halt
خراب کردن
منصرف کردن
ruin
بی توجهی
dissuade
neglect