allergy
allergy - آلرژی
noun - اسم
UK :
US :
a medical condition in which you become ill or in which your skin becomes red and painful because you have eaten or touched a particular substance
یک وضعیت پزشکی که در آن بیمار می شوید یا به دلیل خوردن یا لمس یک ماده خاص، پوست شما قرمز و دردناک می شود.
a condition that makes a person become sick or develop skin or breathing problems because they have eaten certain foods or been near certain substances
وضعیتی که باعث میشود شخص به دلیل خوردن غذاهای خاص یا نزدیک به مواد خاصی بیمار شود یا دچار مشکلات پوستی یا تنفسی شود.
a condition that causes illness when someone eats certain foods or touches or breathes in certain substances
وضعیتی که وقتی کسی غذای خاصی می خورد یا مواد خاصی را لمس می کند یا نفس می کشد باعث بیماری می شود
تب یونجه واقعاً یک حساسیت به گرده گل است و زمان اوج آن اوایل ژوئن است.
Up-to-date information on your child's routine: meals, bath, bedtime, any allergies.
اطلاعات به روز در مورد روال کودک شما: وعده های غذایی، حمام، زمان خواب، هرگونه آلرژی.
آیا گربه های ایده آل برای مبتلایان به آلرژی وجود دارد؟
او برای آلرژی خود واکسن می گیرد.
آلرژی او برای اولین بار پس از سال ها شعله ور شد.
Too many people have undiagnosed nickel allergies, and gold is plated using cyanide so no gold either.
بسیاری از مردم آلرژی به نیکل تشخیص داده نشده دارند، و طلا با استفاده از سیانید آبکاری می شود، بنابراین طلا نیز وجود ندارد.
افراد مبتلا به آلرژی و سایر بیماری های تنفسی و قلبی ممکن است به طور جدی تری تحت تأثیر قرار گیرند.
او حساسیت شدید به آجیل دارد.
آلرژی غذایی شش تا هشت درصد کودکان را تحت تاثیر قرار می دهد.
من به موهای حیوانات حساسیت دارم.
تب یونجه به دلیل حساسیت به گرده گل ایجاد می شود.
مو و پر می تواند باعث آلرژی شود.
او به گندم آلرژی پیدا کرد.
در موارد شدید، پزشک ممکن است واکسن های آلرژی را توصیه کند.
ممکن است بخواهید برای برنامه ریزی رژیم غذایی خود با یک متخصص آلرژی غذایی مشورت کنید.
an allergy to wheat
آلرژی به گندم
a wheat allergy
بثورات شما ناشی از حساسیت به بادام زمینی است.
من به گربه ها حساسیت دارم
I’m allergic to cats.
sensitivity
حساسیت
hypersensitivity
حساسیت بیش از حد
intolerance
عدم تحمل
susceptibility
واکنش
آسیب پذیری
sensitiveness
واکنش آلرژیک
vulnerability
انزجار
allergic reaction
واکنش پذیری
oversensitivity
وضعیت
antipathy
حساس بودن
reactivity
اثر آلرژیک
susceptivity
reactiveness
susceptibleness
allergic effect
appetite
اشتها، میل
favorUS
طرفدار ایالات متحده
favourUK
favourUK
fondness
علاقه
پسندیدن
liking
دوست داشتن
partiality
جانبداری
ترجیح
relish
لذت بردن
درخشیدن
طعم
استفاده کنید
affinity
قرابت
عشق
گرایش
bent
خم شده
bias
جاذبه
attraction
قدردانی
appreciation
تمایل
inclination
محبت
propensity
مستعد بودن
affection
ضعف
penchant
تفننی
predilection
شور
proneness
استعداد
weakness
fancy
predisposition
proclivity
enjoyment
